اضطراب و استرس: شناخت علائم و راه های درمانی
اضطراب چیست؟ از نظر بسیاری از مردم، عباراتی مانند استرسی شدن، استرس گرفتن، عصبی شدن، اضطراب گرفتن، مضطرب شدن، ترسیدن،… همه میتوانند به یک پدیده اشاره کنند. به شرایطی که ما تحت آن شرایط احساس نوعی پریشانی درونی میکنیم. از نظر روانشناسیک، این عبارات هر کدام معنای متفاوتی می توانند داشته باشند. و در این نوشتار سعی میکنیم به این نکته بپردازیم که چرا دانستن و تفکیک کردن این عبارات می تواند برای ما مفید باشد.
تفاوت میان ترس و اضطراب و استرس چیست؟
در یک دسته بندی کلی، اضطراب به حالت پریشانی درونی گفته میشود که در آن، چیز بخصوصی نیست که درونِ شما ایجادِ اضطراب کند. و ترس به حالتی گفته می شود که در آن یک موضوع بخصوص و مشخص به شما حس ترس می دهد. حتی اگر افکار و تصورات خودمان باعث ایجاد این ترس بشود. باز هم مشخص و روشن است که موضوعی که از آن می هراسیم، چیست؟
فوبی، اضطراب و ترس
برای نمونه، وقتی یک کسی دچار فوبی می شود، حتما از یک چیز بخصوصی می ترسد: مار، فضای بسته، تاریکی، و غیره. حتی اگر آنچه او را میترساند چیزی گنگ مانندِ تاریکی باشد. باز هم ما میدانیم که چه چیزی است که او را میترساند. اما در اضطراب، بسیار پیش میآید که فردی می گوید: «نمی دانم! دلم شور می زند».
و واقعا هم نمیداند. قدیمتر ها احتمالا از پدر بزرگ و مادر بزرگها شنیده باشیم. که میگفتند: «در دلم رخت میشورند». که در واقع تعبیری است برای اشاره به بیم. فردی که تحتِ اضطراب است، گمان میکند چیزی سر جای خودش نیست. اتفاق بدی قرار است بیافتد. مشکلی وجود دارد. اما نمی داند که آن مشکل چیست؟ آن اتفاق بد چه چیزی است؟
فرمول بندی اضطراب و استرس براساس رویکرد توصیفی
حال موقعی که شما به یک روانشناس مراجعه می کنید که از رویکردهای توصیفی پیروی می کند. یعنی منش و شیوهای که کتاب مرجع طبقه بندی اختلالات روانی پیشنهاد می کند. احتمالا مشکل شما را در دسته بندیهای بخصوصی توصیف خواهد کرد. برای مثال، شخصی که دچار وسواس فکری است. پیوسته احساس میکند که مشکل بخصوصی ممکن است رخ بدهد.
یک چیزی درست نیست. یک چیزی ایراد دارد. و به همین خاطر دست به انجامِ آداب و رسوم خود-ساختهی وسواسی اش می زند: شیر گاز را چک میکند. کلید برق را بررسی میکند. به خودرویش سرک میکشد. و این کارها را دوباره و دوباره و دوباره انجام میدهد. اما از جایی که یک رویکرد توصیفی به علت های زیر بنایی یک مشکل تقریبا بیتوجه است، مشکل چنین فردی را در دسته اختلالات اضطرابی طبقه بندی نمیکند. و به آن لقبِ وسواس میدهد.
تفاوت وسواس، کمال گرایی، و اختلالات اضطرابی
از منظری، ریشه تمامی مشکلات اضطراب است. اضطراب نه تنها می تواند منبع حرکت و انگیزه باشد. بلکه، می تواند ریشه مشکلات فراوان نیز باشد. وقتی درباره کمال گرایی صحبت کردیم، موارد اضطراب انگیز آن را بررسی کردیم.
در وسواس هم، می توان گفت ریشه مشکل اضطراب است. در واقع، از این نگاه، تمامی مشکلات، همان اضطراب است. فقط جلوه های گوناگون دارد. و به طرق مختلف خودش را نشان می دهد. برای همین، به درمان های متناسب نیز نیاز دارد.
دسته بندی های استرس آنچنان هم دقیق نیستند
با کمی دقت متوجه می شویم که فردی که برچسبِ وسواسی گرفته است. در واقع همان حالتی را دارد که یک فردِ اضطرابی داراست. اما از جایی که یک فردِ مضطرب، دست به اعمالِ تکرار شونده نمیزند. یک رویکرد توصیفی مشکل او را چیز دیگری میپندارد.
موقعی که ما با ترس و فوبیا سر و کار داریم، راه درمان خیلی ساده است. البته ساده بودن به معنی این نیست که شما موقعِ انجام دادنِ مراحل درمانی با چالش مواجه نمیشوید. بله به این معناست که فرمول بندی راه حل اساسا ساده است: مواجهه تدریجی با چیزی که ایجاد ترس میکند!
درمان ترس و فوبیا از منظر رویکردهای توصیفی
مثلا، آیا شما از فضاهای بسته میترسید؟ آیا از مار، عنکبوت، حشرات، سوسک، احساس چندش میکنید؟ بسیاری از ما به طور جمعی به این نگاه رسیدهایم که بجای گفتنِ «من از سوسک میترسم». بگوییم: «من از سوسک نمیترسم، چندشام میشود».
حال، با وجود اینکه هر کسی که چنین حس و تجربهای را در خود دارد. آگاه است که حس ترس یا چندش حسی نیست که به سادگی بتوان کنارش زد. اما با این وجود راه حل بسیار ساده است!
حساسیت زدایی منظم ترس و استرس
به طور تدریجی، ابتدا از راهِ تصویر سازی ذهنی و فراهم کردنِ پایه و اساسِ تجربه آرامش. به موضوعِ ترسناک نزدیک میشویم. در واقع، درمانِ شناختی-رفتاری ترس و فوبیا همواره به این صورت است که ما تصور میکنیم ذهن بیمار شرطی شده است. تا از چیزی بخصوصی بترسد. دلایل این شرطی شدن تقریبا میتواند بی اهمیت باشد. و ما میتوانیم هیچ گونه توجهی به دلایل ایجاد چنین حسی نکنیم.
راه غلبه بر شرطی شدگی این است که تلاش کنیم واکنشِ شرطی را به مرور برطرف کنیم. گاهی این کار را به یکباره انجام می دهیم: مثل اینکه شما از ارتفاع و پرواز بترسید. و کسی بگوید : «برو و سوار هواپیما شو!». و شما همین کار را انجام دهید. و پس از نیم ساعتی که از پرواز میگذرد. دریابید که واکنش شرطی که همان ترسیدن باشد در شما تقریبا خاموش شده است.
ترکیب ریلکسیشن و مواجهه ذهنی
در یک راهِ تدریجیتر، ما ابتدا سعی میکنیم فرد بیمار را به «حالتی پایه» و «ریلکس» برسانیم. سپس آن چیزهایی که از آنها می ترسد را فهرست می کنیم. به طور تدریجی از طریق ذهن با آنها مواجه شویم. مثلا، اگر کسی از حضور در آسانسور فوبیا دارد. و یا دچار فوبی خروج از منزل و رفتن به جمع است (آگورا فوبیا به معنی بازار هراسی). ما از او می پرسیم که دقیقا چه چیزهایی دربارهی خارج شده از منزل است که تو را میترساند؟
ده مورد از چیزهایی که ترس ایجاد می کنند
برای مثال او ممکن است بگوید که: موقعی که میخواهم لباس بپوشم. و میدانم که قرار است از خانه خارج بشوم. ترس در من شروع میشود. سپس وقتی که به سمت کفش هایم میروم. و میدانم که دیگر واقعا قرار است از منزل خارج بشوم. بیشتر میترسم.
و موقعی که درب آپارتمان را میبندم. دیگر میدانم که در مسیر بیرون رفتن هستم. و دست آخر هم، از اینکه بروم در یک جای شلوغ که پر از وسیلهی نقلیه، هیاهو و آمد و شد است. بیش از همه وحشت دارم.
تکرار مواجهه می تواند مشکل اضطرابی و استرس را ساده تر حل کند
ابتدا به بیمار یاد میدهیم که چگونه کنجِ آرامشی را درون خودش از راه ریلکسیشن ایجاد کند. و سپس به سراغ چیزی میرویم که در او کمترین میزان ترس را ایجاد میکند. و با چشمان بسته سعی میکند که آن را کاملا متصور شود. گویی که بیمار در حال انجام دادن آن کار است. موقعی که واکنش ترس ایجاد شد. تلاش میکنیم که تا سر حد ممکن در مقابلش مقاوت کنیم.
و هر موقعی که ترس شدت گرفت، از حالت مواجهه خارج میشویم. و دوباره به سراغ ریلکسیشن میرویم. احتمالا رویه تا بدینجا برای شما معلوم شده است: اینقدر این کار را انجام میدهیم تا واکنش ترس به مرور کاملا خاموش شود.
حال اگر ما واکنش ترس و فوبی را از راه مواجهه از بین ببریم، عملا به معنای نشانگان و هوشمندیشان بیاعتنایی کردهایم.
فوبی از بین نمی رود، بلکه از یک فوبی به فوبی دیگر تغییر می کند!
یک نکتهی مهم این است که وقتی ما از چیزی میترسیم، دلایل پنهان و ناهشیاری دربارهی آن ترس وجود دارد. به دلایل مشخصی یک فرد ممکن است از یک اسب بترسد. از جایی که روش درمانی ما مقابله و کنترل نشانههای بیماری است. و نه درمان علت های ایجاد بیماری.
این احتمال میرود که اضطراب و احساسات عجین و فروخوردهای که سبب ایجاد فوبی شده اند، حالا خود را به صورتهای جدیدی بروز دهند. برای همین منظور، عجیب نیست که ما یک فوبی را با یک اضطراب سرگردان معاوضه کنیم. و یا یک فوبی را درمان کنیم و بعد سبب ایجاد یک وسواس شویم.
درمان روانپویشی بیماری های اضطرابی و ترس و فوبیا
در درمان روانپویشی که منظور مجموعهای از درمانهای روانکاوانه است، ما به معنای پشتِ ترس و اضطراب نگاه میکنیم. بیجهت نیست که شما از تاریکی میترسید. از قورباغه وحشت دارید. از مار میهراسید. و یا دچار فوبی ارتفاع هستید. در درمانهای روانپویشی همواره لایههای زیربنایی وجود دارد که عموما از دسترس ذهن خودآگاه خارج هستند. درست همین لایههای ناخودآگاه هستند که ترس و اضطراب و فوبی را ایجاد میکنند.
سپس ممکن است برخی تجربیات، برخی واگویه های درونی، برخی افکارِ درونی شده، سبب باقی ماندن اضطراب در یک فرد شوند. برای نمونه، اگر به مثالی که در ابتدای این نوشته مطرح کردیم، یعنی وسواس برگردیم. برای ما روشن است که نشانگانی که در وسواس به آن برمیخوریم دارای معنی هستند. درست به همین جهت که دارای معنی هستند. معناهایی که در ذهن ناخودآگاه وجود دارد. و نه در خودآگاهی، پس درمان به معنی فهم کردنِ این معانی پنهان است.
نگاه طیفی برای تشخیص اختلالات روانی
یک بیماری روانی سیستم پیچیدهای است که تمامیتِ آن نیازمند فهم شدن است. هر کسی تا درجاتی وسواسی است. اضطراب را تجربه میکند. دچار فوبی است. هذیان دارد. و حتی اگر اجازه بدهید میتوانم بگویم که هر کسی تا حدی روانپریش است. این شدت نشانگان در یک فرد است که مشخص میکند آیا او نسبت به حالت عمومی افراد جامعه فردی متفاوت است یا خیر.
در یک جمعی که همه دچار اضطراب هستند، افکار اضطرابی نشانهی بیماری نیست. کسی که مدام از سرِ اضطراب و استرس نگران دیگران است. چه بسا به مرور در توافقی نانوشته و به زبان نیامده یاد میگیرد که به اضطراب و بیماری خود معناهای دیگری بدهد. دوست داشتن، دل نگران شدن، مشتاق بودن، مراقبت، و معانی از این دست. این معانی، جایگزین واقعیت اضطراب و بیماری اضطرابی و استرس میشوند.
دوست داشتن و احساساتی بودن به معنی دلواپسی نیست
جدا کردن محبت و دوست داشتن خود از دل نگرانی میتواند مفید باشد. شما بالاخره قادر خواهید بود که صرفا دوست بدارید. و حس دوست داشتن را با خلوص بالاتری تجربه کنید. شما قادر خواهید بود که نگران بشوید. و این نگرانی چه بسا معنایی داشته باشد. تصور کنید که باطری گوشی شما همیشه میزان نیروی باقی مانده را اشتباه نشان دهد. عقربه باک بنزین خودرو، ترموستات آن، و یا سایر نشانگرهایی که بناست اطلاعاتی را درباره واقعیت چیزی به شما بگویند، درست کار نکنند.
احتمالا شما بعد از مدتی یاد میگیرید که به آنها بیتفاوت شوید. در صورتیکه اگر احساس اضطراب شما تنظیم بشود. اگر حس دوست داشتنتان، اگر حتی بدگمانیتان سرجای خودش باشد. میتواند به شما چیزی درباره واقعیت پدیدههایی که با آنها مواجه میشوید، بیان کند.
یک بیماری روانی سیستم پیچیدهای است که تمامیتِ آن نیازمند فهم شدن است.
عدم درک عمیق بیماری اضطراب، شانس رشد روانی را کاهش می دهد
حال اگر ما واکنش ترس و فوبی را از راه مواجهه از بین ببریم، عملا به معنای نشانگان و هوشمندیشان بیاعتنایی کردهایم. آنچه که آن نشانگان درباره ما به ما میگویند را نافهمیده، کنار گذاشتهایم. و درنتیجه نمیتوانیم مدعی باشیم که ”درمان” اتفاق افتاده است. از منظری شاید بهترین تعبیر آن است که بگوییم «فوبی مدیریت شده است».
پس در درمانهای روانپویشی، همواره ما با تفسیر پدیدهها سر و کار داریم. قصد ما این نیست که از طریق راهکارهایی ”عملی” بیماری را سریعاً درمان کنیم. قصد ما آن است که ساز و کار بیماری را بیاموزیم، نسبت به آن بینش پیدا کنیم و بدینگونه در مقابل بیماریهای مشابه در حال و یا آینده خود را ایمن کنیم.
از یک نگاه جامعنگر و کل نگر، یعنی نگاهی که به تمامیت یک فرد نگاه میکند. که این تمامیت میتواند بخش ناهشیار و گذشتهی او را نیز در بر بگیرد. ما بر روی یک فرد برچسبِ بیمار نمی زنیم. به همین تریتب که بر روی یک فرد برچسب بیمار نمیزنیم، بر روی مشکل اش هم برچسبِ بخصوصی نمی زنیم.
زیرا برچسب زدن صرفا باعث میشود که ما ابعادی از موضوعی را به طریقی خاص فرمول بندی کنیم و سایر جنبههای پیدا و پنهان مشکل را رها کنیم و در نظر نگیریم.
مواجهه با تمامیت اضطراب و استرس و فرد مضطرب
بسیار مهم است که اضطراب و یا ترس را به تمامی درک کنیم و به عنوان بخشی معنادار از زندگی یک فرد ادراکاش کنیم. نشانههای اختلالات روانشناختی دارای معنی هستند و این معنی اغلب به واسطهی پیچیدگی و همچنین گذر زمان از ذهن زدوده شده است.
وقتی که فرد، تمامیت فرد و نه صرفا بخش منطقی ذهناش و نه صرفا بخشی از ذهنش که میخواهد زودتر این مشکل را بدون توجه به علت های زیربنایی و ریشهای اش حل کند، انتخاب میکند که با مشکل رو در روی شود. میتواند معنای هوشمندانه آن را دریابد. بدین گونه، حل کردن و درمان کردنِ یک بیماری چیزی فراتر از اقدام کردن و یا حل کردن یک معما و پازل میشود. و میتواند در راستای معنا بخشی به زندگی یک فرد قرار بگیرد.
فرمول بندی خاصی برای اضطراب و استرس و فوبی و بیماری وجود ندارد
از منظر اگزیستانسیالیستی، تفسیری از پیش انگاشته شده برای یک مشکل وجود ندارد. هیچ فرمولی نیست که بتواند به ما بگوید که معنای فوبی شما، اهمیت وجودی اش، وزنی که در زندگیتان دارد، به چه حد است. هیچ کسی نمیتواند به شما بگوید که چطور باید از پسِ مشکلتان بر بیایید.
یک درمانگر اگزیستانسیال، دقیقا همین کار را میکند. هدف او در نهایت این است که به شما نشان دهد که نه تنها شما میتوانید به مشکلات خودتان غلبه کنید. بلکه میتوانید از دلِ آنها معنایی که با وجود شما همآوا است را استخراج کنید. و بسازید. یک درمانگر وجودب به شما نشان میدهد که چگونه چنین کاری ممکن است. برای مطالعه مقدمهای در باب تنظیم اضطراب به این نوشته مراجعه کنید.
درمان شناختی اضطراب، استرس، و فوبی چقدر زمان می برد؟
معمولا نمی توان زمان مشخصی را تعیین کرد. درمان هر مشکل به فاکتورهای مختلفی بستگی دارد. شاید بشود گفت که برای درمان مشکلات اضطرابی، از یک جلسه تا چند سال زمان لازم است.
آیا قرص های روانپزشکی برای اضطراب مفید هستند؟
یکی از رایج ترین دلایلی که افراد زیادی تصمیم می گیرند قرص اضطراب و استرس مصرف کنند، مشکلات افسردگی، و اضطراب است. اگرچه پزشک عمومی هم ممکن است دارو بنویسد. اما اغلب این روانپزشک است که دارو تجویز می کند و نه روانشناس.
آیا حمله پانیک نیز در دسته مشکلات اضطرابی است؟
حمله پانیک نیز می تواند در همین دسته قرار بگیرد. ممکن است اضطراب، سوگ. عدم سازگاری در خانه و محیط جدید، و بسیاری دلایل دیگر این حملات وحشت زدگی را ایجاد کنند.
درمان حمله وحشت زدگی چیست؟
درمان حمله وحشت زدگی یا پانیک، می تواند ترکیبی از دارو درمانی، درمان های خوراکی، درمان های ریلکسیشن، و درمان های روان پویشی (روانکاوانه) باشد.
اگر شخصی نگرانی از بیمار شدن دارد، آیا دچار مشکل است؟
نگرانی از بیمار شدن و مراجع به پزشکان گوناگون عموما به اختلال اضطراب بیماری معروف است. در صورتیکه در مراجعه به پزشکان، هیچ علت جسمانی برای بیماری یافت نشود.
بهترین درمان اضطراب بیماری چیست؟
بهترین درمان، درمان های روانکاوانه است. از آن فراتر، می تواند درمان های همه جانبه نگر، یکپارچه نگر، یا هولیستیک باشد.
استرس بخاطر شرایط کاری چطور درمان می شود؟
استرس مربوط به شرایط کاری، می تواند بواسطه یادگیری تکنیک های تنظیم و مدیریت استرس انجام شود.
آیا می شود اضطراب و استرس را در منزل درمان کرد؟
پاسخ به این سوال دشوار است. در کل می توان گفت که بهتر است به یک درمانگر مراجعه کنید. اما مانند درمان های افسردگی در خانه می توانید برخی راهکارها را امتحان کنید.
آیا ممکن است افسردگی باعث اضطراب شود؟
افسردگی می تواند باعث اضطراب، و اضطراب می تواند باعث افسردگی شود. به همین جهت، در چنین مواقعی، پیدا کردن اختلال اصلی، و اختلال های همآیندش مهم است.
درمان های خوراکی برای مدیریت استرس چیست؟
برای این مورد می توانید به مقاله درمان های خوراکی مراجعه کنید.
استرس کمال گرایی چگونه قابل درمان است؟
استرس کمال گرایی از راه درمان های یکپارچه نگر به خوبی قابل شناخت و درمان است.
اثربخشی کدام درمان برای اضطراب و استرس بیشتر است؟
در میزان اثربخشی، درمان ها تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند.
بهترین درمان استرس و اضطراب چیست؟
بهترین درمان زمانی رخ می دهد که درمانگر دارای ویژگی های خاصی باشد. از جمله این ویژگی ها انجام دادن تمرین های پیوسته و متناسب برای بهبود کار درمان است.
چه کتاب هایی برای درک استرس و اضطراب بخوانیم؟
به نوشته کتاب های روانشناسی مراجعه کنید. در آنجا کتاب های زیادی وجود دارد که برای این مقولات نیز مفید است.
اختلال استرس پس از آسیب یا PTSD چیست؟
استرسی است که پس از یک رویداد شوکه کننده و هولناک ایجاد می شود، و تداوم می یابد.
آیا اختلال شخصیت می تواند با استرس در ارتباط باشد؟
بله. برای نمونه، اختلال شخصیت مرزی نیز می تواند با استرس مرتبط باشد.
آیا مثبت اندیشی می تواند به کاهش استرس کمک کند؟
برای این منظور بایست ببینیم مقصود از مثبت اندیشی چیست؟ در اینباره می توانید اینجا بیشتر بخوانید.
ارتباط بین ترس از تنهایی و اضطراب و استرس چیست؟
تنهایی می تواند باعث ایجاد ترس و استرس شود. در اینباره بیشتر می توانید مطالعه کنید.
آیا در دوره های مختلف زندگی با استرس بیشتری مواجه می شویم؟
برای نمونه، درک دوره نوجوانی می تواند استرس های مربوط به آن را بهتر قابل درک کند.
آیا دوره های زندگی مانند ازدواج می تواند با استرس و اضطراب مرتبط باشد؟
بله. یکی از مواردی که بایست در تست های ازدواج لحاظ شود، همین است. البته دشواری های پس از ازدواج، و راه های ترمیم آنها نیز خود می توانند به قدر کافی استرس زا باشند.
آیا زندگی کردن با دیگران می تواند به شما استرس بدهد؟
بله. به طور کلی افراد دیگر می توانند از منابع استرس زا باشند. البته این موضوع بیش از هر چیز به مهارت کنترل اضطراب شما بستگی دارد. در یک مورد خاص، زندگی با فردی که اختلال ساختگی دارد می تواند حسابی چالش برانگیز باشد.
آیا دوش آب سرد در مدیریت استرس موثر است؟
دوش آب سرد می تواند گزینه جالبی برای مدیریت استرس باشد.
برای انجام روانکاوی اضطراب و استرس از کجا شروع کنیم؟
برای شناخت مشاوره روانشناسی و شروع روانکاوی می توانید از همین جا وقت رزرو کنید.
آیا دوران گذشته و کودکی در استرس موثر است؟
می تواند اینطور باشد. برای مثال، به ژان لاپلانش و دوران کودکی نگاه کنید.
آیا نگرانی، دلواپسی و استرس و اضطراب بر خواب هم اثر می گذارد؟
بله، به احتما زیاد خواب و خوراک سریع دچار تغییر می شوند.
آیا ممکن است از چیزی بدمان بیاید و از آن استرس بگیریم؟
بله. برای مثال به کهن الگو سایه در روان شناسی تحلیلی نگاه کنید.
آیا می شود از هنر درمانی برای درمان استرس و نگرانی استفاده کرد؟
حتما می شود. به برگه روانشناسی و هنر نگاه کنید. آنجا مطالب مفیدی خواهید یافت.
اضطراب اجتماعی یا فوبی اجتماعی چیست؟
وقتی که اضطراب در زمانی تجربه می شود که فرد در جامعه و تعامل با دیگران است، به آن اضطراب اجتماعی می گویند. نام فوبی اجتماعی به اضطراب اجتماعی تغییر کرد، زیرا اساس مشکل اضطراب اجتماعی، اضطراب نیست. اضطراب فقط یک بخش از مشکل است.
علایم و نشانه های اضطراب اجتماعی چیست؟
به طور معمول، نشانه ها و علایم به دو دسته جسمانی و روانی تقسیم می شوند.
نشانه های جسمانی اضطراب اجتماعی چیست؟
نشانه های جسمانی مانند تپش قلب، سرخ شدن، عرق کردن دست ها، تنگی نفس، گرفتگی زبان، لرز بدنی، شل شدن بدن و خصوصا پاها، سر درد، تاری دید و تغییر در سیستم گوارشی است.
برخی ممکن است دچار نیاز مکرر به رفتن به دست شویی بشوند. حالت تهوع بگیرند. و برخی ممکن است با معلق شدن سیستم گوارشی، اصلا به دست شویی نروند.
علایم ذهنی و روانی اضطراب اجتماعی
برانگیختگی احساسی، مانند حس نسبتا شدید و یا شدید ترس و شرم. تصورات و افکار تکرار شونده قضاوت شدن، مورد تمسخر قرار گرفتن، و تحقیر شدن. احساس نگرانی و اضطراب و استرس. بهم ریختگی افکار، فراموشی های موقتی، لکنت زبان، قفل شدن ذهن و موارد مشابه از نشانه های روانی هستند.
برای اضطراب و فوبی اجتماعی باید دارو مصرف کرد؟
طبیعتا اگر شما به یک روانپزشک مراجعه کنید، برای کاهش نشانه ها دارو تجویز می کند.
راه های غیر دارویی چیست؟
راه های غیر دارویی عموما مجموعه ای از درمان های حرفه ای روانشناسی و راهکارهای عملی است. البته بسیاری از افراد نیز سعی می کنند با مطالعه و تماشای ویدئو نوعی خود-درمانی کنند. عموما خود-درمانی ها کم اثر است.
چرا مراجعه به روانشناس برای درمان اضطراب اجتماعی سخت است؟
برخی از مشکلات روانی باعث می شوند فرد حس شرم (stigma) زیادی را تجربه کند. نوعی دور باطل (loop) در این نوع بیماری ها وجود دارد. فرد دچار نگرانی و افکار قضاوت گر است. به سبب همین افکار و احساست، مراجعه به رواندرمانگر و روانکاو برایش دشوار است. زیرا نگران است که مورد قضاوت و تحقیر قرار بگیرد.
برای مراجعه به روان درمانگر چه کاری باید کرد؟
واقعیت این است که تمامی نگرانی افراد مبتلا به فوبی اجتماعی بی مورد نیست. ممکن است برخی از روانشناس ها نیز دچار بی اهمیت انگاری، قضاوت، و انجام توصیه های آبکی شوند. به همین جهت، بهتر است که شخص مبتلا، به یک روانشناس خوب برای درمان اضطراب اجتماعی مراجعه کند. و نگران نباشد که بخاطر مراجعه مشکلاتش بیشتر شود.
روانشناس آنلاین برای درمان اضطراب و استرس موثر است؟
اگرچه درمان حضوری اغلب به درمان آنلاین ارجحیت دارد، اما مواردی نیز موجود است که درمان آنلاین می تواند مفید باشد. عمده پژوهش ها بر روی روانشناسی آنلاین، محدود به همین موارد است. مواردی مثل افسردگی پس از زایمان، اضطراب های شدید، مشکلات جسمانی که مانع مراجعه حضوری می شوند. و یا در شرایط کنونی، بیماری همه گیر کرونا.
درمان روانکاوی برای اضطراب اجتماعی چیست؟
درمان روانکاوی ممکن است مبتنی بر احساست، و استحکام عزت نفس (self-esteem) باشد. عموما درمان های روانکاوانه ریشه یابی مشکل را مطرح می کنند. به همین جهت، نیازمند شش ماه تا یکسال به صورت حداقلی هستند.
بازسازی مکانیزم های دفاعی ذهن، ساختن مسیرهای خروج اضطراب، افزایش سطح مشاهده گری ذهنی، تغییر پویه های روانی و ارتباط اجزا روان با یکدیگر، تاب آوری احساسی و افزیاش خودآگاهی از جمله اهداف معمول چنین درمانی است.
درمان هولیستیک برای اضطراب اجتماعی چگونه است؟
درمان های هولیستیک، از درمان های جدیدی هستند که در سه سطح جسم، ذهن، و روان عمل می کنند. ذهن و روان اینجا دارای تفاوت های فراوان هستند. روان معادل معنای کهن psyche است. ممکن است به آن spirit هم بگویند.
بخش عمده درمان بر روی دو سطح اولیه یعنی هماهنگی جسم و ذهن است. و سطح بالاتر که آگاهی و هشیاری است، اغلب سطوح پیشرفته ای هستند. و کمتر کسانی به آن سطح می رسند.
درمان های شناختی و رفتاری برای استرس اجتماعی چیست؟
درمان های شناختی-رفتاری، عموما ساده، منطق-محور، و در مواردی هیجان-مدار هستند. این دسته از درمان ها ممکن است بیشترین سطح از تمرین ها را داشته باشند. هر جلسه مقداری تمرین به بیمار داده می شود. او بایست این تمرین ها را انجام بدهد.
تمرین ها ممکن است نوشتاری یا رفتاری باشند. مطالعه، بررسی منطقی، و چالش های استدلالی در این نوع درمان رایج است. این درمان ها معمولا کوتاه مدت (شش ماه) هستند.
روان پویشی فشرده کوتاه مدت برای درمان اضطراب اجتماعی چه نوع راهکاری دارد؟
روان پویشی فشرده کوتاه مدت (روانکاوی کوتاه مدت) معمولا بسیار تکنیک-محور است. در بهترین حالت، این درمان ها بر روی تاب آوری عاطفی، بازسازی مکانیزم های ذهنی و افزایش خود-مشاهده گری متمرکز هستند.
درمان وجودی برای اضطراب اجتماعی چیست؟
درمان وجودی به ندرت برای اضطراب اجتماعی به کار گرفته می شود. این نوع درمان اغلب فراگیر، و متمرکز بر دغدغه های غائی بشری است. مواردی مثل اضطراب مرگ، آزادی، پوچی، و مسئولیت محور اصلی این نوع درمان هاست. شاید بسیاری از درمانگر های وجودی یا اگزیستانسیال راهکارهای چندان مشخصی برای درمان این دست مشکلات نداشته باشند.
ذهن آگاهی، بهشیاری، یا مایندفولنس برای درمان فوبی اجتماعی موثر است؟
می تواند موثر باشد، اما اغلب دشوارتر از چیزی است که در نگاه اول به نظر می رسد. برای اینکه ذهن آگاهی، مدیتیشن، و یا بهشیاری اثربخش بشوند، نیاز به افزایش قابل توجهی از سطح خود-مشاهده گری است.
همچنین، دسته بندی نکردن، آگاهی بی پیش فرض، قضاوت نکردن، واکنش نشان ندادن، و موارد مشابه برای اثرگذاری این درمان ها بسیار لازم است. معمولا این درمان ها بعنوان خود-یاری توسط اشخاص انجام می شوند. بایست توجه کرد که این نوع درمان نیازمند درون نگری و تمرین زیاد است.
استرس بواسطه صحبت کردن با جنس مخالف همان فوبی اجتماعی است؟
الزاما نه. قبل از برچسب زدن ها بایست مشخصات فرهنگی را لحاظ کرد. این تشخیص ها ممکن است نیازمند بررسی بیشتر باشند.
درمان هیپنوتیزم برای فوبی و اضطراب اجتماعی موثر است؟
هیپنوتراپی یکی از درمان های رسمی برای بسیاری از اختلالات روانی است. اثربخشی این نوع درمان ها، چندان روشن و دقیق نیست. در این نوع درمان ها، با استفاده از هیپنوتیزم، سعی در القای تفکرات متفاوت به فرد می شود.
برنامه ریزی عصبی-کلامی برای درمان استرس اجتماعی چگونه است؟
برنامه ریزی عصبی-کلامی نه یک متد روانشناختی، بلکه ابداع اشخاصی از رشته های دیگر است. در این روش، فرض می شود که ذهن مانند یک ماشین عمل می کند. و به همین جهت، با برنامه ریزی متفاوت آن، می توان واکنش های متفاوتی از آن دریافت کرد.
آیا ممکن است شخصی مبتلا به استرس اجتماعی باشد اما خودش نداند؟
بله، بسیار ممکن است. برای خیلی از افرادی که در موقعیت هایی پایین تر از سطح واقعی توامندی شان قرار می گیرند و کار می کنند، چنین گزاره ای صادق است. آنها به صورت ناهشیارانه، از چالش و رشد کاری و شخصی صرف نظر کرده اند. و اغلب موقعیت های کاری را انتخاب می کنند، که تعامل کمتری با سایرین دارد.
چرا برخی فکر می کنند افسرده هستند، اما در واقع مشکل اضطراب دارند؟
بسیاری از افرادی که تشخیص اضطراب و فوبی اجتماعی می گیرند، افسردگی نیز دارند. مشکل اصلی آنها افسردگی نیست. بلکه افسردگی نوعی از عوارض جانبی و بیماری همایند با اضطراب است. طبیعی است که وقتی شخصی نمی تواند ارتباط رضایت بخش، دلخواه و رشد دهنده با دیگران داشته باشد، دچار افسردگی شود.
آیا کودکان و نوجوانان نیز افسرده و مضطرب می شوند؟
بله. در کودکان و نوجوانان اضطراب و بعضا سایر بیماری ها به شیوه های متفاوتی از بزرگسالان بروز پیدا می کند.
برای درمان اضطراب در کودکان چه کاری بایست کرد؟
بازی درمانی یک راهکار خوب برای درمان اضطراب در کودکان است. نوجوانان می توانند از همان درمان هایی استفاده کنند که بزرگسالان بهره می برند.
آیا ممکن است کسی شخصیت پر استرس و مضطرب داشته باشد؟
بله. اختلالات شخصیت مربوط با اضطراب وجود دارند.
آیا ممکن است استرس و نگرانی یک شخص بواسطه نوع روابطش باشد؟
بله. برای نمونه به رابطه، سندروم پس از ازدواج، وابستگی ، و روانشناسی رابطه نگاه کنید.
جمع بندی اضطراب
به طور کلی، اگر صرفا دنبال این هستید که بر فوبی و ترس خود غلبه کنید کار بسیار ساده است. سادگی را با راحتی اشتباه نگیرید. کار و مراحل اش ساده است، اما انجام دادن اش نیازمند صرف وقت و نیرو است. اگر میخواهید ”راهکارهای عملی” دریافت کنید، کسی به شما بگوید چه کنید و چه نکنید. میتوانید حتی این کار را با استفاده از کتابهای خودیاری انجام دهید!
اگر میخواهید از معنای نهفته در پسِ پشتِ اضطراب و وسواس و بیمارهای دیگری که ممکن است با آنها مواجه شوید، به شناخت کامل یک مشکل برسید. و نسبت به آن بینش پیدا کنید. و کشفاش کنید. شما نیازمند همراهی یک درمانگر روانپویشی (روانکاوی) هستید.
هر بیماری، فرصتی برای رشد
در نهایت، بدانید که یک بیماری یا مشکل، میتواند یک فرصت باشد. فرصتی برای رشد! معنای این حرف و میزان واقعی بودن آن را فقط کسانی که تصمیم میگیرند از این مسیر عبور کنند درک خواهند کرد. وقتی که به گذشته نگاه میکنند، میبینند که چطور مشکلشان صرفاً به جهتِ «ندانستن» رخ داده است.
مسیر درمان، مسیر دانستن و شناخت مشکل است. و برای شناخت مشکل، شما میبایست خودتان را بشناسید. زیرا که مشکل در نهایت مشکل شماست. و اگر شما میخواهید مشکلتان را بفهمید. در نهایت به روشنی میبینید که در حال درک کردن و فهمیدن خودتان هستید. انتهای مسیر درمان جایی است که شما بزرگتر از مشکلتان میشوید. مشکل شما بخشی از شماست. اما دیگر نه بخشی که زندگی شما را تحت کنترل خودش دارد.