تکنیک‌های خلاقیت

 تکنیک‌های خلاقیت

خلاقیت

جود خلاقیت مفید است اما قدرت بهره‌وری از آن است که مسیر نوآوری را ساده‌تر می‌کند؛ در واقع مهارت استفاده از تکنیک‌های خلاقیت است که شما را در راه رسیدن به ایده‌ای جذاب و نو یاری می‌کند.

لیتنونن خلاقیت را نوعی مهارت اکتسابی می‏داند، او معتقد است که با انجام دادن نوعی از رفتارهای خاص یا پیش گرفتن سبک خاصی از زندگی می‌توان مهارت خلاقیت را در خود افزایش داد؛ مانند ورزشکاری که با انجام دادن تمرین‌‏های روزانه، به تقویت بدن و نیروی فیزیکی خود می‌پردازد، با انجام تمرینات ذهنی نیز می‌توان از قدرت ذهنی بیشتری برخوردار شد. یادداشت‌برداری، سؤال پرسیدن، افزایش انگیزه، استفاده از تکنیک‌های خلاقیت و تفکر و خیال‌پردازی همگی از جمله تمریناتی هستند که می‌توان از آن‌ها در جهت افزایش مهارت خلاقیت استفاده کرد. تکنیک‌های خلاقیت به عنوان ابزاری برای رشد خلاقیت فردی و حل خلاق مسئله کمک شایانی به فرد در تمامی مراحل خلاقیت دارد. در ادامه به توضیح برخی از این فن‌ها می‌پردازیم.

تکنیک‌های خلاقیت
طوفان ذهن

تکنیک طوفان ذهن در سال ۱۹۳۸ توسط الکس اس آزبور ابداع گردید. اساس این تکنیک ایجاد یک گردهمایی است که از طریق آن راه‌حلی برای مشکل، با انباشته ساختن تمام ایده‌ها که در لحظه به‌ وسیله اعضا ارائه می‌شود. سه جزء اصلی در خلق خلاقانه مسائل: ۱. حقیقت‌یابی ۲. ایده یابی ۳. ارزیابی راه‌حل‌ها، هستند.

در این تکنیک دو اصل مهم است، یکی اینکه قضاوت، نتیجه‏ گیری در آخر جلسه انجام می‌شود و دوم این‏که افراد باید بیشترین ایده‏‌ها را مطرح کنند و حتی محدودیت‌ها را برای ارائه ایده‏‌ها در نظر نگیرند. این تکنیک دارای قوانینی است که رعایت آن‌ها الزامی است. اول اینکه در این تکنیک انتقاد کردن ممنوع است. دوم اینکه ترتیب خاصی برای ارائه ایده‌ها وجود ندارد و چرخش آزاد است. در این تکنیک باید بیش از حد لزوم ایده تولید شود. این تکنیک بر مبنای افزایش تعداد ایده‌ها است و در نتیجه باید در آن ایده‌ها تلفیق شوند و پیشنهاد‌های همدیگر را بهبود دهند. در تکنیک‌های خلاقیت باید ایده‌‏ها با یکدیگر اقتباس، تعدیل، جانشین، جمع، ضرب، تقسیم و تفریق شوند.
تکنیک چرا؟

فن-خلاقیت

تکنیک دیگر را می‌توان تکنیک “چرا؟” نامید. در این تکنیک برای مسائل طرح سؤال می‌شود. همان‌طور که در کودکی این کار را انجام می‏‌دادیم. در کودکی برای ندانسته‌هایم چرا مطرح می‏‌کردیم و در بزرگسالی باید برای دانسته‌هایمان طرح سؤال کنیم، مثلاً چرا در ادارات رشوه گرفته می‌شود؟
شکوفه آبی

تکنیک دیگر شکوفه آبی نام دارد. در این تکنیک یک موضوع اصلی یافت می‌شود در حول این موضوع، ایده‌ها، کاربردها و راه‏ حل‏‌هایی ارائه می‌شود. این ایده‏‌ها که در ابتدا ارائه می‌شوند ایده‏‌های مبنا هستند که موجب می‌شوند تا ایده‌های جدید به وجود آیند.
طرح سوال

تکنیک بعدی نیز نوعی طرح سؤال است، “چه می‌شود اگر…”، به طور کلی برای خلاقیت باید فکر از قالب‌های ذهنی، شرایط موجود، پیش‏فرض‌ها، عادات و استاندارد آزاد شود تا بتواند موضوعات را از زوایای دیگر مورد بررسی قرار دهد و ایده‌های جدید را تداعی کند. بر همین اساس این تکنیک کمک قابل‌ توجهی به آزادسازی فکر برای جمع‏ آوری ایده‌های جدید می‌کند. برای یافتن ایده‌های جدید می‌توان از سؤالات “چه می‌شود اگر…؟” استفاده کرد. این تکنیک می‌تواند قدرت خلاقیت را بدون داشتن موضوعی خاص افزایش دهد، ضمن این‏که می‌توان از آن به عنوان یک تفریح یا شوخی و سرگرمی در همه اوقات استفاده کرد.

تکنیک اسکمپر (scamper)

تکنیک دیگر، تکنیک اسکمپر (scamper) است. این تکنیک نیز به نوعی طرح سؤال است. این تکنیک ترکیبی از سؤالات مختلف که در دسته‌بندی‌های مختلف قرار می‌‏گیرند:
Substitute یا جانشین کردن

طرح سؤالاتی مانند چه موادی را به جای مواد دیگر به کار ببریم تا نتیجه مجدد حاصل شود؟ به جای تبلیغ در تلویزیون از چه روش‏‌های تبلیغی دیگری می‌‏توانم استفاده کنم؟

برای مثالی واضح‌تر در این ‏باره می‌توان کار ارشمیدس در اندازه‏ گیری ناخالصی تاج زرین را بیان کرد: ارشمیدس برای تشخیص میزان ناخالصی تاج زرین آن را در آب فرو برد و حجم آن را به دست آورد و با ضرب کردن حجم در وزن مخصوص طلا و مقایسۀ آن با وزن طلای خالص متوجه ناخالصی تاج و میزان آن گردید. در واقع به‌ جای اندازه‏ گیری حجم تاج اندازۀ جا به ‏جایی آب را به دست آورد.
Combine یا ترکیب کردن

سؤالاتی را مطرح می‌کنیم و تصور می‌کنیم که اگر مواد را با یکدیگر ترکیب کنیم چه می‌شود؟ آیا محصول بهتر و کاراتری حاصل می‌شود؟

مثلاً آیا ساختن آلیاژ بهتر است یا خیر؟ چطور است واحدهای سازمان را با یکدیگر ادغام کنیم؟، ترکیب عدسی‏‌ها و ساختن عینک‏‌های دو تکه یا ترکیب برس‌‎‏های با یک لوله آب برای شستن پنجره‏‌های قطار.
Adopt یا وفق دادن

این‌ که از خود بپرسیم این موضوع شبیه چه چیزی است؟ مثلاً تلویزیون را شبیه به چه چیزی می‌توان ساخت؟ یا ساخت هلیکوپتر با اقتباس از سنجاقک را می‌توان نتیجه چنین تفکراتی دانست.
Modify یا اصلاح کردن (بزرگ کردن)

سؤالاتی مانند چطور است رنگش را عوض کنیم؟ یا چطور است اندازه‌‏اش را دو برابر کنیم؟

افزودن حرکت در تابلوهای حرکتی می‌تواند مثالی برای این موضوع باشد، یا اینکه لاستیک اسفنجی برای بالش مناسب نبود و فردی فکر کرد که می‌توان لاستیک خام را پخت و اکنون ما صندلی‌‏ها و تشک‌های لاستیکی مناسب‏‌تری داریم یا تولید لاستیک‏‌های پهن‌‏تر که در شرایط مناسب کارایی بسیار بهتری دارند.
Put to other uses یا استفاده در کاربرد دیگر

اینکه با خود بپرسیم با وسیله‌های خراب چه‏ کاری می‌توان انجام داد؟ یا چه استفاده‌‏ای می‌توان از طرح‏‌هایی که به نتیجه نرسیده‌‏اند کرد؟ از پوست پسته چه استفاده‌های دیگری می‌توان کرد؟
Eliminate یا محدود کردن

مانند ساده‌سازی فرایند سازمانی یا استفاده از موتورهای انژکتوری به‌ جای موتورهای دیزلی برای سبک کردن ماشین، همگی کارهایی هستند که می‌توان آن‌ها را مثال‌های خوبی برای این روش دانست.
Rearrangement یا بازچینی یا تغییر در ترتیب

تغییر جای یک قطعه نسبت به قطعه دیگر، برای انجام یک کار چه ساعت دیگری می‌تواند مناسب باشد؟ طراحی موتور ماشین در قسمت عقبی یا حتی تغییر ساعت کار اداری برای کنترل ترافیک.

از دیگر فن‌های مشهور خلاقیت روش دلفی است. در این روش در بین گروهی از کارشناسان و نخبگان پرسشنامه‏‌هایی توزیع می‌شود و پاسخ‌ها و نظرات افراد به صورت مجزا دریافت می‌شود. ویژگی این روش استفاده از نظرات افراد، بدون تأثیرگذاری رفتار متقابل اجتماعی است که معمولاً در فضای جمعی روی می‌دهد و مانعی در برابر ابراز عقاید نظرات می‌شود.

تکنیک نمودار استخوان ماهی یا ایشیکاوا، از دیگر تکنیک‌های خلاقیت است. این روش در سال ۱۹۶۰ توسط پروفسور کائورو ایشیکاوا از دانشگاه توکیو به هدف قاعده‏‌مند کردن پروسه کنترل کیفیت طراحی شد. هدف اصلی این تمرین، شناسایی و تهیه فهرستی از کلیه علل احتمالی مسئله مورد نظر است. این روش در درجه اول یک تکنیک گروهی شناسایی مسئله است اما توسط افراد و به تنهایی نیز قابل‌ استفاده است.

این روش شامل شش مرحله است که به ترتیب عبارت‌اند از:
۱. پس از شناسایی و تعریف مسئله، آن را در داخل دایره و سمت راست برگه کاغذ بنویسید.
۲. یک خط مستقیم به سمت چپ بکشید. (این خط شبیه به ستون فقرات ماهی است.)
۳. ساقه‌ها یا به عبارتی تیغه‌های ماهی را با زاویه ۴۵ درجه نسبت به خط ستون فقرات بکشید.
۴. هر یک از ساقه‌ها که علل مسئله نام برده می‌شوند را از طریق طوفان فکری بررسی و واکاوی نمایید.
۵. در صورت لزوم می‌توانید برای تحلیل بیشتر هر علت ساقه و شاخه‌های اضافی را ترسیم نمایید.
۶. عللی که دارای حداقل پیچیدگی هستند نزدیک به سر ماهی و علل پیچیده را نزدیک به دم آن و طیفی از کمترین تا بیشترین پیچیدگی را از سر تا دم ماهی بنویسد.
تکنیکTRIZ

تکنیک دیگر TRIZ است. این تکنیک نتیجه بررسی‌‏های یک محقق روسی به نام جنریچ آلتشولر در سال ۱۹۶۴ است و نام آن مخفف عابرتی روسی است که ترجمه آن می‌شود تئوری حل خلاقانه مسئله که درصدد است فرایند برئز تفکرات خلاقانه را به صورت یک فرایند سیستماتیک تعریف کند. این چنین بیان می‌کند که اختراع نیز می‌تواند مشمول یک مدل مرحله به مرحله باشد که با طی مراحل آن خروجی‏‌اش اختراع و تفکرات نوآورانه است.
نتایج مطالعات آلتشولر را می‌توان به طور خلاصه شامل چهار اصل دانست:

تمام نوآوری‌‏ها از کاربرد تعداد بسیار اندکی از اصول و استراتژی‌های نوآورانه حاصل‌ شده‌اند.
روند تحول فناوری‌ها به طور قوی قابل پیش‏ بینی هستند.
قویترین و کاراترین راه ‏حل‌ها، امکان تبدیل تهدیدات به فرصت‌ها را فراهم می‌سازند.
قویترین راه ‏حل‌‏ها به منظور جستجو و از بین بردن تناقضات در طراحی‏‌ها و محصولات به وجود می‌‏آیند.

آلشوتر نوآوری را به پنج دسته تقسیم کرده است:
۱-راه‌حل‌های مشخص (در حدود ۳۲% نوآوری‌ها)
۲-نوآوری‌های کوچک (در حدود ۴۵% نوآوری‌ها)
۳- نوآوری‌های بزرگ (در حدود ۱۸% نوآوری‌ها)
۴-مفاهیم جدید (در حدود ۴% نوآوری‌ها)
۵-اکتشاف‌های بنیادی (در حدود ۱% نوآوری‌ها)

آخرین تکنیک‌های خلاقیت مطرح شده، تکنیک شکستن مفروضات قبلی است. برای رسیدن به خلاقیت باید در ذهنمان روش‌های تکراری را کنار بگذاریم و به دنبال شیوه‌های نو باشیم.

همچنان تأکید بر آن است که مسیرهای ذهنی تازه‌ای را تجربه کنیم، بتوانیم قدمی نو در مسیری نو برداریم. اگر هر بار روشی تکراری را برگزیدیم در آخر هر بار با نتیجه‌ای تکراری روبرو خواهیم شد؛ پس الگوهای پیش‌فرض ذهنی را کنار گذاشته یا از آن‌ها برای پردازش ذهنیتی نو کمک بگیریم.

Nic

Related post

دیدگاهتان را بنویسید