باز کردن سر صحبت؛ هرآنچه لازم است بدانید

 باز کردن سر صحبت؛ هرآنچه لازم است بدانید

باز کردن سر صحبت؛ هرآنچه لازم است بدانید

چطور سر صحبت را باز کنیم

تا به حال دقت کرده‌اید که چند تا از رابطه‌هایتان با چند دقیقه گپ کوتاه شروع شده است؟ واقعا سر صحبت را با دیگران باز کردن برای شما چه معنایی دارد؟ شاید فکر می‌کنید شبیه پیش‌غذایی است که قبل از آوردن غذای اصلی – که همان بحث و گفتگو باشد – قرار است از آن لذت ببرید. حتما آن حرف‌های بی‌مزه در مورد وضع هوا را به یاد می‌آورید که در صبح روز شنبه، در آبدارخانه یا آسانسور به یک نفر زده‌اید، و یا اینکه اصلا از این نوع صحبت کردن‌ها خوش‌تان نمی‌آید و از آن اجتناب می‌کنید.

بعضی از آدم‌ها راحت سر صحبت را باز می‌کنند. انگار هیچ‌وقت حرف کم نمی‌آورند و در هر شرایطی که باشند، موضوعی در چنته دارند که می‌توانند با آن گفتگویی را شروع کنند. اما برای بقیه‌ی افراد باز کردن سر صحبت مثل موجود وروجکی است که دائم دارد از دست‌شان فرار می‌کند. حتی اگر این آدم‌ها با افرادی که واقعا دوست دارند با آنها حرف بزنند نیز در یک اتاق باشند، حاضر نیستند کلمه‌ای از دهان‌شان خارج کنند.

اگر شما هم جزو کسانی هستید که سر صحبت باز کردن، برای‌شان مثل شق‌القمر کردن است، نگران نباشید. شاید بهتر باشد قبل از خواندن ادامه مطلب ابتدا این ویدئو را ببینید تا متوجه شوید باز کردن سر صحبت مهارتی است که می‌توانید یاد بگیرید.

در این مقاله می‌خواهیم روی این مهارت کار کنیم و از منافعی که یادگیری آن، در زندگی شغلی و اجتماعی‌تان به همراه دارد برای‌تان بگوییم. همچنین می‌خواهیم ببینیم چه چاله‌هایی در مسیر یک گفتگوی خوب وجود دارد و چطور می‌شود از آنها دوری کرد.
سر صحبت را باز کردن چه معنایی دارد؟

اولین بار در سال ۱۹۲۳ بود که این فرآیند برای اولین بار مورد مطالعه قرار گرفت. انسان‌شناسی هلندی به نام برانیسلاو مالیناوسکی (Bronisław Malinowski) قدم اول را در این راه برداشت و این گپ‌و‌گفت‌ها را این‌طور توصیف کرد: «سر صحبت باز کردن یعنی؛ اظهارات بی‌هدف در باب علایق و انزجارها، شرح وقایع بی‌ربط و نظر دادن در مورد چیزهای کاملا بدیهی.» یا به عبارت دیگر «صحبت کردن نه با هدف رد و بدل کردن اطلاعات، بلکه صرفا برای معاشرت کردن.»

باز کردن سر صحبت می‌تواند همه‌ی موارد بالا باشد. اما این گفته کوتاه نه سطحی است و نه سرسری، بلکه از جمله مهارت های ارتباطی است که واقعا به آن کم‌توجهی شده است. در بسیاری از فرهنگ‌های کسب و کار، این مهارت اهمیت فراوان دارد. چه در زندگی روزمره و چه در ساختن یک شبکه‌ ارتباطی با افراد بدردبخور (شبکه سازی یا Networking)، مهارت باز کردن سر صحبت یکی از توانایی‌های حیاتی و ارزشمند است.
چرا سر صحبت را باز کردن اینقدر مهم است؟

اهمیت باز کردن سر صحبت، در خود کلماتی که رد و بدل می‌شوند نیست؛ بلکه در پیوندهایی است که بین افراد به‌وجود می آید.

صرفا با گپ زدن با همکاران و مشتری‌های خود می‌توانید رابطه‌های خوبی خلق کنید، وقتی روابط مثبتی با افراد شکل دهید می‌توانید مشتریان بالقوه‌ای بدست بیاورید. علاوه بر این، روابط اجتماعی‌تان هم ساخته و تقویت می‌شود.

با خلق یک ذهنیت مثبت از خودتان در اولین دیدار، می‌توانید ملاقات‌های کاری را از همان لحظه اول خوب جلو ببرید. اگر بدانید که چگونه باید سر صحبت را با دیگران باز کنید، خواهید توانست اعتماد و تفاهمی دوطرفه با مخاطبان‌تان شکل دهید. اما اهمیت این معاشرت کوتاه همین‌جا تمام نمی‌شود. باز کردن سر صحبت با دیگران علاوه بر این که ذهنیت خوبی از شما در ذهن آنها می‌سازد، باعث می‌شود در آینده از ارتباطی که ساخته‌اید، سود ببرید. مثلا اگر اندکی سر صحبت را با یک مشتری بالقوه باز کنید، همین صحبت کوتاه می‌تواند به بحث‌های جدی در باب همکاری در کسب و کار بینجامد.
چطور سر صحبت را باز کنیم

شاید سر صحبت را باز کردن برای شما ترسناک باشد، شاید هم خیلی با آن راحت باشید. در هر حالت، این مهارتی است که می‌توانید یاد بگیرید و در آن پیشرفت کنید. برای تقویت مهارت‌تان در باز کردن سر صحبت، سه قدم در پیش‌رو دارید: خودتان را آماده کنید، شروع کنید به حرف زدن، دوباره انجامش دهید!
قدم اول: خودتان را آماده کنید

کمی تمرین، برای‌تان منافع بی‌پایانی به همراه می‌آورد و به شما اعتماد‌ به نفس می‌دهد تا سر صحبت را باز کنید. اگر چند تا موضوع آماده در چنته داشته باشید، به توانایی خودتان در شروع کردن گفتگو با دیگران یا شرکت کردن در جمعی که قبلا صحبت را شروع کرده‌اند اطمینان بیشتری خواهید داشت. بد نیست به این چند نکته توجه داشته باشید:
کمتر به خودتان فشار بیاورید

سعی کنید مثبت فکر کنید. فقط قرار است ذهنیت خوبی خلق کنید و با کسی ارتباط بگیرید، قرار نیست در یک لحظه رابطه‌ای همیشگی و پایدار ایجاد کنید.
از چیزهای کوچک شروع کنید

هر فرصتی که پیدا کردید سلام و احوال‌پرسی‌های راحت و صمیمانه، تعارفات معمول و لبخند زدن را تمرین کنید. قدم به قدم پیش بروید و وقتی ماهر شدید، کم‌کم یکی دو تا سوال هم بپرسید.
اطلاعات‌تان را زیاد کنید

هیچ چیز بیشتر از اینکه هیچ حرفی برای گفتن نداشته باشید اعتماد‌به‌نفس شما را نابود نمی‌کند. پس سعی کنید در مسائلی که مردم از آنها ممکن است حرف بزنند اطلاعات کسب کنید و به‌روز باشید. این موضوعات می‌توانند اخبار روز، وقایع محلی، ورزش یا صنعت باشند.
برای معرفی خودتان از قبل آماده شوید

رایج‌ترین سوالی که مردم می‌پرسند این است: «خب، شغل شما چیه؟» مختصر جواب بدهید اما قاطع و تاثیر گذار باشید؛ طوری که جواب‌تان به سوال‌های بیشتری در ذهن طرف مقابل ایجاد کند. مثلا به جای آن جواب حوصله‌سربر «تو بخش فروش کار می‌کنم»، بگویید: «من در بخش فروش نیروهای جدید رو آموزش می‌دم و بهشون کمک می‌کنم نقاط قوت خودشونو پیدا کنن.» اگر در مخاطب‌تان عطشی برای اطلاعات بیشتر ایجاد کنید، می‌توانید درست و حسابی صحبت را شروع کنید و حسابی با آنها ارتباط بگیرید.
چند سوال مناسب برای شروع مکالمه در چنته داشته باشید

چند تا از سوالاتی که برای شروع کردن گفتگو می‌توانید بپرسید اینها هستند:

چه چیز این کار/شهر/ گردهمایی را از همه بیشتر دوست دارین؟
هیجان‌انگیزترین چیزی که امروز شنیدید چی بود؟
دفعه قبلی که اینجا اومدید چطور گذشت بهتون؟
بهترین اتفاقی که امروز براتون افتاده چی بود؟
آخرین باری که یه سخنرانی این‌قدر جذاب شنیدین کی بود؟

شما می‌توانید قبل از رفتن به جمع‌ها و گردهمایی‌ها، روش های مختلف شروع‌ مکالمه و معرفی خودتان را چند بار پیش تمرین و تکرار کنید. می‌توانید از رویدادی که در آن شرکت داشته اید، نیز ایده‌هایی بگیرید. مثلا ممکن است در حین جلسه چیزی بشنوید که بتواند موضوع خوبی برای گفتگو با دیگر شرکت‌کنندگان در زمان استراحت باشد.
قدم دوم: شروع کنید به حرف زدن

وقتی که احساس کردید آماده‌ی خطر کردن هستید، جلو بروید و صحبت را شروع کنید! می‌توانید خودتان صحبت را شروع کنید یا وارد گفتگوی جمعی شوید که قبل از شما صحبت را شروع کرده‌اند.

خب، حالا چطور شروع کنید؟ در درجه اول گوش به زنگِ فرصت‌ها باشید. در جستجوی فرصت برای برقراری ارتباط به حرف بقیه گوش کنید. مثلا اگر شنیدید کسی گفت که ماشینش از همان مدل ماشینی است که شما دارید، یا طرفدار همان تیم است که شما هوادارش هستید، از همین استفاده کنید تا وارد گفتگو با آن فرد یا جمع بشوید.

اگر مضطرب یا عصبی بودید، از تکنیک‌های ریلکسیشن مانند تنفس عمیق و تمرکز برای کاهش استرس استفاده کنید. وقتی که ریلکس شدید، اعتمادبه‌نفس‌تان در نظر بقیه بیشتر شده و طبیعی‌تر جلوه خواهید کرد. همینطور که اعتمادبه‌نفس و مهارت‌هایتان پیشرفت می‌کند، بیشتر سر صحبت را باز کنید. وقتی که مهارت کسب کردید، می‌توانید به جای صرف شرکت در مکالمه، گفتگو را هدایت کنید، آن را جلو ببرید و کشش بدهید.

یک مربی صدا (Voice Coach) به نام دکتر کرول فلمینگ، برای رسیدن به این مرحله‌ی پیشرفته (هدایت گفتگو) روش سه مرحله‌ای ِ اِی.آر.ای ( A-R-E method) را پیشنهاد می‌کند. روش اِی.آر.ای مخففی از حرف اول سه کلمه انگلیسی است: لنگر انداختن (Anchor)، آشکار کردن (Reveal) و تشویق کردن (Encourage) است که توضیحاتی پیرامون آن در زیر آمده است:
لنگر ذهنی ایجادکردن

در مورد یک تجربه مشترک اظهار نظر مختصری کنید تا این نقطه شروع صحبت یا همان لنگرتان باشد. یک اظهار نظر ساده مثل «چقد هوا خوبه امروز» یا «اینجا غذاش واقعا عالیه» کارتان را راه می‌اندازد.
آشکار کردن

سعی کنید به دنبال یافتن وجه ارتباطی مشترک با طرف مقابل باشید. مثلا بگویید «پارسال هوای اینجا افتضاح بود» یا «من تو رستورانای خوب زیادی غذا خوردم ولی اینجا واقعا درجه یکشونه». با این جمله‌ها شما اطلاعاتی در مورد خودتان برای طرف مقابل آشکار می‌سازید و به او فرصتی می‌دهید تا او هم چیزی در مورد خودش برای شما آشکار کند.
تشویق کردن

سوالی بپرسید تا طرف‌تان به شرکت در مکالمه تشویق شود. مثلا بپرسید «در کنفرانس پارسال هم شرکت داشتین؟» یا «این کنفرانس رو چطور ارزیابی می‌کنین؟»

نکاتی که در این مرحله گفته شد، برگرفته از کتاب «مدل گفتنش مهم است: چطور خوش‌صحبت باشیم، شمرده حرف بزنیم و واضح صحبت کنیم» بود که دکتر کرول فلمینگ، در سال ۲۰۱۰ نوشته بود.

فراموش نکنید که زبان بدن شما در میزان موفقیت‌تان در باز کردن سر صحبت تاثیرگذار است. از حالات و اشاراتی استفاده کنید که شما را مشتاق، مثبت و قابل دسترسی نشان می‌دهند.

آخرین نکته این که زیاد ور دل یک نفر یا یک گروه نمانید. احتمالا هم آنها و هم شما دوست دارید با افراد دیگری هم حرف بزنید. اگر گفتگو را در حد مختصر و نسبتا سطحی حفظ کنید، می‌توانید مودبانه به صحبت‌تان پایان دهید یا خودتان را از جمع مرخص کنید.

وقتی می‌خواهید از یک گفتگو خارج شوید، این کار را طوری انجام دهید که کسی احساس نکند به او بی‌احترامی شده یا وی را نادیده گرفته‌اید. با این کار امکان صحبت دوباره در آینده را حفظ می‌کنید. یک راه محترمانه برای پایان دادن به گفتگو این است که صبر کنید تا لحظه‌ای سکوت بین‌تان پیش بیاید و آن وقت به موضوعی که با آن صحبت را شروع کرده بودید برگردید. مثلا اگر با این سوال شروع کرده بودید که «آخرین باری که سخنرانی به این جذابی شنیده بودید کی بود؟»، می‌توانید برای پایان دادن به گفتگو بگویید: «الان نوبت نفر بعدی که قراره سخنرانی کنه می‌رسه، بیاین امیدوار باشیم که این یکی هم به اندازه‌ی قبلی کارش خوب باشه.» سپس از یک جمله مناسب خداحافظی استفاده کنید که حس مثبتی داشته باشد. مثلا بگویید: «بهتره برم یه جایی برای نشستن پیدا کنم. از صحبت با شما لذت بردم، امیدوارم به زودی دوباره بتونیم با هم گپی بزنیم.» و با یک لبخند و دست دادن با طرف مقابل، صحنه را ترک کنید.
دوباره انجامش دهید!

هرچقدر بیشتر سر صحبت را با بقیه باز کنید، می‌بینید که کار برای‌تان راحت‌تر می‌شود. هر فرصتی برای حرف زدن با همکاران، دوستان، خانواده و حتی افراد کاملا غریبه را غنیمت بشمارید تا مهارت‌هایتان تقویت شود.
نکته:
وقتی که سر صحبت را با کسی باز می‌کنید، خوب نگاه کنید تا ببینید طرف مقابل‌تان چطور رفتار می‌کند. تمرکزتان را بر طرف مقابل بگذارید و دقت کنید تا ببینید نحوه صحبت کردنش چگونه است. زبان بدن او، نوع حرف زدنش و موضوعاتی که دوست دارد در موردشان حرف بزند، چه چیزهایی هستند. در این راستا تُن صدا، نحوه سوال پرسیدن و میزان اطمینان طرف صحبت‌تان، به شما در مورد اینکه چه کاری جواب می‌دهد و چه کاری اشتباه است، کمک می‌کند.
با احتیاط جلو بروید!

درست است که معمولا سر صحبت را با موضوعات سطحی باز می‌کنیم و این گفتگوها کوتاه هستند، ولی با این حال باز هم موضوعات و رفتارهایی وجود دارند که ممکن است شما را کله‌پا کنند؛ مثلا این که زیادی از خودتان تعریف کنید. هرچقدر هم که احساس کنید آدم تو دل‌برویی هستید، باز هم نباید کل مکالمه را به خودتان اختصاص دهید! به کسانی که با آنها حرف می‌زنید علاقه نشان دهید و بگذارید آنها هم بخشی از گفتگو را شکل دهند.

از موضوعات حساس و جدال‌انگیز دوری کنید. فضا را دوستانه نگه دارید. بهتر است با مسائلی مثل دین یا سیاست جلو نروید چون ممکن است بدون که این که بخواهید به کسی توهین کنید.

اگر در کشور جدید یا ناآشنایی هستید، در مورد نوع باز کردن سر صحبت در آنجا مطالعه‌ای داشته باشید و در مورد تفاوت‌های میان فرهنگی احتمالی اطلاعات کسب کنید. به عنوان مثال، با اینکه این گفتگوهای کوتاه جزء مهمی از فرهنگ کسب و کار امریکا هستند و انگلیسی‌ها هم خوب در آن مهارت دارند، اما آلمانی‌ها معمولا ترجیح می‌دهند یک‌راست سر اصل مطلب بروند. این در حالی است که در جوامعی مانند ژاپن و هند که سلسله مراتب اجتماعی اهمیت دارد، باز کردن سر صحبت با بالاسری‌ها کار ناپسندی به شمار می‌آید.

Nic

Related post

دیدگاهتان را بنویسید