نقد و بررسی کتاب «چه بود و چه شد»؛ زبان در تصرف اینترنت
زبان همیشه در حال تغییر است و در سطح کلان برخی از اساسیترین تغییرات ناشی از ظهور فناوری است. نوشتن نمونهی بارز آن است. هزاران سال پس از توسعه ارتباطات انسانی، تلفن الگوی ارتباطات ما را به کلی تغییر داد. تنها چند دهه بعد، کامپیوترها وارد شدند، به شبکه تبدیل شدند، و اکنون اینجا هستم، چیزی را تایپ میکنیم تا شما هر چند هزار مایل دورتر، آن را در رایانه یا تلفن خود بخوانید.
تأثیرات اینترنت بر استفاده ما از زبان هنوز در حال آشکار شدن است. ما در بحبوحه افزایش سرگیجهآوری در اتصالات متقابل هستیم و میتوان به سختی عقبنشینی کرد و فهمید که در اوایل قرن بیست و یکم چه اتفاقی برای زبان میافتد. چرا در حال حاضر نقطههای آخر جملات اغلب حذف میشوند؟ ایموجی ها دقیقاً چه کار میکنند؟ چرا مردم اگر نمیخندند، شکلک خنده ارسال میکنند؟ یا حتی پدیدهی میم و گیف.
کتاب «چه بود و چه شد: (زبان در تصرف اینترنت)»، کتاب جدیدی از زبانشناس گرچن مککالک است که قصد دارد برخی از تغییرات عجیب و غریب را که در حال حاضر در زبان وجود دارد، ابهامزدایی کند. این کتاب یک تصویر کلی دوستانه و در عین حال اساسی از روندها و پدیدههای زبانی آنلاین ارائه میدهد و با وضوح و شفافیت آنچه را که زیربنای آنهاست – از نظر اجتماعی، روانشناختی، تکنولوژیکی، و زبانی توضیح میدهد.
مک کالک مینویسد:
وقتی مورخان آینده به این دوران نگاه میکنند، آنها تغییرات ما را به همان اندازه جذاب مییابند که اکنون کلمات بدیع از شکسپیر یا زبان لاتین یا نورمن فرانسه را جذاب مییابیم. پس بیایید اکنون دیدگاه این مورخان آینده را بپذیریم و دوره انقلابی در تاریخ زبانی را که در حال گذراندن آن از مکانی پر از هیجان و کنجکاوی هستیم، بررسی کنیم.
کتاب «چه بود و چه شد» کتابی است در مورد تغییرات زبان: جایی که ما کاربردهای جدید را انتخاب میکنیم و اینکه معنی آن چیست. چنین تغییراتی به پیوندهای ضعیف (آشنایان، همکاران)، معرفی اشکال جدید و پیوندهای قوی (خانواده، دوستان) برای گسترش آنها بستگی دارد. اینترنت اساساً تغییر زبان را تسریع میکند، زیرا منجر به پیوندهای ضعیفتر میشود:
تصادفی نیست که توییتر، که در آن تشویق میشوید افرادی را که قبلاً نمیشناسید، دنبال کنید، نسبت به فیسبوک، که در اصل با افرادی که قبلاً بهصورت آفلاین میشناسید، به نوآوریهای زبانی بیشتری (بدون اشاره به میمها و جنبشهای اجتماعی) منجر شده است.
چگونه یک نویسنده شویم؟
بافت زبانی همه چیز است. برای قرنها، نوشتن رسمی از نظر فرهنگی دارای امتیاز بود: با استانداردسازی زبان انگلیسی، قوانین و هنجارهایی به وجود آمدند که مردم آنها را مهم و حتی جز ذاتی زبان میدانستند. ممکن است برخی نکات در یادداشتها و حروف شل شوند، اما به طور کلی یک دوگانگی سبکی محکم بین نثر، که رسمی بود، و گفتار، که نبود، وجود داشت.
اینترنت با ساختار دموکراتیک کنندهاش این اصل را زیر و رو میکند:
صرف نظر از محافل زبانی خاصی که به صورت آنلاین با آنها معاشرت میکنیم، همه ما به زبان اینترنتی صحبت میکنیم زیرا شکل زبان ما تحت تأثیر اینترنت به عنوان یک زمینه فرهنگی قرار گرفته است. هر زبان آنلاین در حال غیرمتمرکز شدن است و تعداد بیشتری از اشکال غیررسمی آن نوشته میشود. هر سخنران در حال یادگیری نحوه نوشتن لایههای ظریف اجتماعی است که زمانی برای گفتار در نظر گرفته بودیم…
در انجمنهای اینترنتی، رسانههای اجتماعی و پیامرسانهای فوری، این تفاوتهای ظریف به شیوههایی بیان میشوند که «ژانر متمایز با اهداف خاص خود» را تشکیل میدهند. کلمات ساخته شده و جهش یافتهاند. قالببندی محتوا مجدداً اصلاح شده است. علائم نگارشی و نمادها تغییر کاربری داده میشوند. نحوه اجرا و تفسیر آن با زمینه، سن و پیشینه متفاوت است، از جمله اینکه در کجا و چه زمانی آداب و رسوم محلی چت آنلاین را یاد گرفتیم.
این آخرین عامل را نباید دست کم گرفت. مک کالک فصلی را به ترسیم یک طبقهبندی کاربردی از «افراد اینترنتی» بر اساس سن، استفاده از اینترنت و ورود به فضاهای اجتماعی آن اختصاص داده است. سبکها و مفروضات خاص این گروهها منبع رایج سوءتفاهم متقابل است:
علامت سه نقطه به خصوص خطرناک است. برای افرادی که تجربه نوشتن غیررسمی به صورت آفلاین دارند، این یک کاراکتر جداسازی عمومی است، همانطور که قبلاً دیدیم. اما برای نویسندگان اینترنت گرا، جداکننده عمومی خط جدید یا پیام جدید است که سه نقطه را برای دریافت معنای بیشتری از چیزی ناگفته باز گذاشته است.
کارگاه نویسندگی خلاق
کنایه در متن به طرز بدنامی دشوار است: تاریخ شاهد تلاشهای ناموفق بسیاری برای تدوین آن با نشانی خاص بوده است. خطرات و پاداشهای کنایه زیاد است: اگر شکست بخورد، میتواند «به گفتگو آسیب جدی وارد کند»، اما اگر موفق شود «لذت عالی احساس درک خالص» وجود دارد. به تعبیر مککالک، «سقوط اعتماد زبانی» است.
شاید بالاخره به جایی برسیم. کنایه آنلاین در حال حاضر معمولاً (در برخی جوامع) با طیفی از تایپوگرافی های نامتعارف منتقل میشود: املا، حروف بزرگ، تایلد، و نشانه گذاریهای مینیمالیستی – مجموعهای از شیوههای نگارشی که از سال ۲۰۱۲ در Tumblr و Twitter ظاهر شدند. این پیچیده است، زیرا کنایه به خودی خود پیچیده است.
و سپس ایموجیها وجود دارند که منتقدان آن را به بیحوصلگی زبان یا حتی جایگزین کردن آن متهم میکنند. مک کالک نه تنها ذهن شما را در این جبههها آرام میکند (منظورم واقعاً است)، او همچنین یک مورد قانعکننده را مطرح میکند که آنچه شکلکها انجام میدهند بسیار شبیه آن چیزی است که ژست برای گفتار انجام میدهد. البته تفاوتهایی وجود دارد:
ژستها در حرکت خوب هستند، در حالی که ایموجیها در جزئیات بهتر هستند. … اما عملکرد اصلی آنها، روشی که آنها در سیستمهای ارتباطی ما قرار میگیرند، شباهتهای زیادی دارد که یک تصادف نیست.
همچنین تصادفی نیست که ایموجیهایی که بیشتر از آنها استفاده میکنیم، چهره و دستهای ما را نشان میدهند: «ما کمتر از شکلکها برای توصیف دنیای اطرافمان استفاده میکنیم، و بیشتر برای اینکه کاملاً خودمان در دنیای آنلاین باشیم.» آنها نقش مهمی در انتقال مفاهیم دارند.
وقتی یاد میگیریم به روشهایی بنویسیم که لحن صدای ما، نه فقط تسلط ما بر قواعد، منتقل شود، یاد میگیریم که نوشتن را نه راهی برای اثبات برتری فکریمان، بلکه راهی برای گوش دادن بهتر به یکدیگر بدانیم.
تولید محتوای خلاقانه
زیرا اینترنت چیزی بیش از نشان دادن الگوهای تاریخی و مکانیسمهای زبانی در پس شیوههای جدید ارتباط ما انجام میدهد. همچنین خلاقیت بیپایان ما در سوق دادن زبان به مسیرهای تازه را جشن میگیرد. بینش آن به همان اندازه برای کاربران مسلط به زبان اینترنت و افرادی که کمتر آنلاین هستند و ممکن است از اصطلاحات و لطیفههای آن گیج شده یا به آن مشکوک باشند جذاب خواهد بود.
کتاب مککالک تأملبرانگیز، جذاب، شوخطبعانه و لذتبخش است و راه طولانی را برای پر کردن شکافهای ارتباطی بین نسلهای آنلاین طی میکند.
نقد و بررسی کتاب «چه بود و چه شد»، اثر گرچن مککالک
اینترنت اساساً نحوه ارتباط ما با یکدیگر را تغییر داده است. به ما گیف، میم، ایموجی، و بیش از آن چیزی که بتوانید حساب کنید به ما صورتهای زبانی اختصاری (LOL, ASAP, …) داده است و در این فرآیند، مجموعه جدیدی از هنجارها را برای نوشتار غیررسمی ایجاد کرده است.
گرچن مککالک، زبانشناس، در کتاب جدیدش «چه بود و چه شد»، این هنجارها را یکییکی باز میکند. او عمیقاً در مجموعه گفتار اینترنتی کاوش میکند تا الگوهای نحوه نگارش ما برای یکدیگر را به صورت آنلاین بیابد: واقعاً منظور ما از تایپ (lol) چیست؟ چرا نقطهها در پایان جملهها نمودی از پرخاشگری منفعل به نظر میرسند؟ چرا ایموجیها اینقدر محبوب شدهاند؟ و اینکه چرا عبارت «شب خوش» نمودی از رفتار قهرآمیز است؟
مککالک در این موارد یک دیدگاه تجویزی و دستوری ندارد، و علاقهای به این ندارد که به خوانندگانش بگوید که یک روش خاص برای استفاده از زبان صحیحتر از بقیه است. در عوض، او نحوه برقراری ارتباط مردم را در حال حاضر ردیابی میکند. مثلاً اینکه با انتخاب خاص خود از سبک بزرگنویسی و GIF، چه معنایی را به یکدیگر منتقل میکنند. چیزی که کتاب «چه بود و چه شد» را بسیار متقاعدکننده میکند این است که مک کالک میتواند انتخابهای ناخودآگاهی را که همه ما هر روز در حین تایپ انجام میدهیم تجزیه و تحلیل کند و توضیح دهد که دقیقاً چگونه یاد گرفتیم که این انتخابها را در وهله اول انجام دهیم.
در اینجا هفت مورد از جالبترین چیزهایی که در مورد زبان اینترنت در کتاب «چه بود و چه شد» بیان شده، آورده شده است.
فشردن تصادفی صفحه کلید دارای الگوهای مشخصی است
می دانید چگونه وقتی کلماتی برای بیان احساس شما وجود ندارد، باید به طور تصادفی صفحهکلید را محکم بفشارید و مجموعهای از کاراکترهای نامفهوم ایجاد کنید تا احساس بیش از حد احساسی خود را منتقل کنید؟ خوب، معلوم میشود که ما واقعاً آن کلیدها را به طور تصادفی نمیکوبیم.
به گفته مککالک، فشردن تصادفی صفحهکلید تقریباً همیشه با حرف «a» شروع میشود، اغلب با «asdf» شروع میشود، و تقریباً هرگز شامل اعداد یا حروف بزرگ و کوچک باهم نمیشود؛ همه آنها یا حروف بزرگ هستند یا حروف کوچک. مککالک مینویسد، اگر اولین نسخه از حروف تصادفی و بیمعنیای که تولید میکنند برایشان کاملاً «درست» به نظر نرسد، اکثر مردم صفحهکلید خود را دوباره خرد میکنند تا زنجیرهای جدید از حروف ایجاد کنند. برخی حتی حروف را به صورت دستی جابهجا میکنند تا ضربه تصادفی به صفحهکلید خود را دقیق تنظیم کنند.
اما اخیراً، نوع جدیدی از فشردن تصادفی حروف شروع به رواج کرده است، نوعی که بیشتر روی g و b و h متمرکز است تا a و d و f این همان چیزی است که فشردن تصادفی صفحهکلید روی صفحه لمسی یک گوشی هوشمند به نظر میرسد و در حال افزایش است.
امکان اصلاح املای هوشمند کلمات در واقع بنیان املا را تغییر داده است
زبانشناسی و نویسندگی
آمریکاییها برای قرنها از z در انتهای کلماتی مانند “organize” and “realize” استفاده میکنند. با این حال، برای مدت طولانی، بریتانیاییها هم از z و هم از s استفاده میکردند، به طوری که در بریتانیا، “organize” and “organise” هر دو درست بود.
اما پس از آن امکان بررسی خودکار املا آمد و خواستار املای استاندارد شد و پایانهای مبتنی بر -ise را در تنظیمات انگلیسی بریتانیایی خود پیش فرض کرد. مککالاک مینویسد، و این همان چیزی است که منجر به «بالا رفتن پایانهای -ise در میان عموم مردم تایپکننده بریتانیایی شد و این تصور به وجود آمد که -ize فقط برای آمریکاییها است.
اولین فرهنگ لغت عامیانه اینترنتی پیش از اینترنت منتشر شد
برنامه نویسان اولیه در دانشگاههایی مانند استنفورد و MIT فایلی به نام «اصطلاحات عامیانه هکرها» را که در سال ۱۹۷۵ شروع کرده بودند، نگهداری میکردند. آنها آن را فایل Jargon نامیدند و اساس کتاب فرهنگ لغت هکرها در سال ۱۹۸۳ و همچنین به روز شده آن در سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۶ شد. نسخه «دیکشنری جدید هکرها». اولین نسخه باقیمانده از Jargon File، مربوط به سال ۱۹۷۶، حاوی کلمات عامیانه رایانهای مانند «feature»، «bug» و «glitch» است (مانند «That glitch is a feature, not a bug»)، همچنین به عنوان اصطلاحات برنامهنویسی که اکنون از بین رفته است مانند JFCL برای «لغو کردن.»
اصطلاحات عامیانه اجتماعی تا سال ۱۹۷۷ وارد فایل Jargon نشد که شامل نوآوریهایی مثل این موارد بود “R U THERE?”، “BTW” و “FYI”. اما مک کالک مینویسد، در این مرحله اولیه، زبانی که مردم برای نوشتن برای یکدیگر در رایانه استفاده میکردند، واقعاً یک زبان فنی بود. یک نوع اصطلاحات تخصصی.
لایههای زیادی برای اصطلاح اینترنتی (lol) وجود دارد
زبانشناسی و نویسندگی
صورت اختصاری (lol) برای اولین بار در دهه ۱۹۸۰ توسط یک مرد کانادایی به نام وین پیرسون اختراع شد، که از چیزی که یکی از دوستانش در چت روم نوشت چنان خندهاش گرفته بود که با صدای بلند خندید، و سپس نوشت “LOL”. اما این روزها، بسیاری از ما میدانیم که نوشتن “lol” به طور کلی به این معنی نیست که شما واقعاً با صدای بلند میخندید. بنابراین این عبارت به جای آن به چه معنایی تکامل یافته است؟
مککالک از زبانشناس میشل مکسوینی نقلقول میکند که استفاده از کلمه «lol» را در پیامهای متنی بین ۱۵ فرد مختلف اسپانیایی-انگلیسی دوزبانه ۱۸ تا ۲۱ ساله در شهر نیویورک مطالعه کرده است. مکسوینی دریافت که اضافه کردن «lol» به یک جمله به خواننده نشان میدهد که لایه جدیدی از معنا در بالای معنای تحتاللفظی کلمات وجود دارد. این یک نشانگر کنایه آمیز است.
به همین دلیل، «lol» در موقعیتهایی که نیاز به انکار قابل قبولی دارند، بسیار نشان داده میشود: زمانی که مردم در حال معاشقه هستند، مک کالک مثالی میزند که «تو با لباس قرمز خوب به نظر میرسی lol»، یا درخواست همدردی میکند «lol من دارم یک مقاله مینویسم.»
توضیحی برای اینکه چرا افراد مسن متون خود را با سه نقطه (…) پر میکنند وجود دارد
میدانید چگونه افرادی که با رایانه بزرگ نشدهاند، دوست دارند متون تایپی خود را با سه نقطه تزیین کنند، و سپس نمیفهمند که چرا این حرکت برای افرادی که آنلاین بزرگ شدهاند، نوعی شدید از پرخاشگری منفعل به نظر میرسد؟ در حقیقت دلیلی برای آن وجود دارد!
در دوران قبل از اینترنت، زمانی که مردم یادداشتها و کارتپستالهای غیررسمی را با دست برای یکدیگر مینوشتند، طبیعتاً افکار خود را با خط تیره یا سه نقطه جدا میکردند تا مجموعهای از افکار شبیه گفتار را نشان دهند. پایان دادن به یک جمله با نقطه برای نوشتن رسمیتر بود، مانند مقاله یا نامههای تجاری. افرادی که به صورت آنلاین بزرگ شدهاند تمایل دارند که از نقطههایی که به صورت غیررسمی مینویسند بیزارند، اما راهحل آنها معمولاً استفاده از یک خط شکسته برای انتقال افکار خود در زمان واقعی است.
همانطور که مککالک اشاره میکند، جداکننده فکری انتخابی هر نسل، گزینه کارآمدتر برای رسانهای است که در آن نوشتن غیررسمی را آموختهاند. روی کاغذ، شکستن خط، فضای ارزشمندی را اشغال میکند، اما یک رشته نقطه یا یک خط تیره به سختی فضای اضافی را اشغال میکند.
علایم نگارشی گفتاری آخرین علامت نگارشی است که از نوشتار به گفتار نفوذ میکند
نویسندگی و زبانشناسی
جوکهای هشتگی بسیار جذاب هستند، اما نوع جدیدی از فرم گفتار نیستند. همانطور که مککالک اشاره میکند، واژگان اصطلاحی ما مملو از علائم نگارشی گفتاری است: «این حقیقت است، نقطه.»
او مینویسد: «هشتگ گفتاری، تازهترین مورد در فهرست طولانی از استراتژیهای خلاقانه است که بدون گفتن، افزودن زمینه، کنترل اطلاعات جریان، یا نشان دادن اینکه چیزی کم و بیش اهمیت دارد، گفته میشود.»
ایموجی ها زبان جدیدی نیستند. آنها روش جدیدی برای بیان ژستهای عاطفی هستند
مککالک استدلال میکند که ایموجیها به سرعت محبوب شدند، نه به این دلیل که به دایره لغات ما افزودند، بلکه به این دلیل که به ما اجازه میدهند «با دستانمان» در نوشتار صحبت کنیم، همانطور که وقتی با صدای بلند صحبت میکنیم و دستانمان را تکان میدهیم. محبوبترین ایموجیها و GIF ها غالباً ژستهای رایجی را نشان دهند که ما موقع گفتار واقعی از آنها استفاده میکنیم مثل شست بالا، چشمک، چرخش چشم که هر کدام یک عملکرد زبانی شناخته شده دارند. آنها نماد نامیده میشوند و میتوانند به عنوان بخشی از یک جمله عمل کنند یا به تنهایی بایستند.
مک کالک مینویسد: «هر فرهنگی که مورد مطالعه قرار گرفته است دارای ژست است، و ما همراه با گفتار خود اشاره میکنیم، حتی زمانی که از نظر ارتباطی بیفایده است، مانند زمانی که با تلفن صحبت میکنیم» و آن شکلکها تنها بخشی از روشی است که ما اکنون در اینترنت صحبت میکنیم، و روش جدید، انعطافپذیر و همیشه در حال تکاملی که ما آن را زبان آنلاین مینامیم، راههای جدیدی که برای برقراری ارتباط مؤثرتر از همیشه با یکدیگر پیدا میکنیم.