بحران هویت چیست
بحران هویت یعنی چه ؟
بحران هویت مفهومی است که اولین بار توسط اریک اریکسون در روانشناسی مطرح شد. اریکسون از جمله نظریه پردازانی بود که به توصیف مراحل مختلف رشدی از کودکی تا پیری پرداخت. او در توضیح چالشهای دوران نوجوانی به مفهوم هویتیابی و بحران هویت اشاره کرد. اریکسون بر این باور بود که افراد در سنین نوجوانی بیش از هرچیز میخواهند به این پرسش اساسی پاسخ دهند که “من کیستم”.
جواب دادن به این سوال کار آسانی نیست و بسیاری از افراد پس از دوره نوجوانی نیز نمیتوانند به تعریف منسجمی از هویت خود دست پیدا کنند. این شرایط منجر به نوعی سردرگمی میان افکار و عقاید گوناگون میشود که از آن به عنوان سردرگمی هویت یاد میشود.
آشنایی با مراحل حل بحران هویت
هویت انسان یک شبه شکل نمیگیرد. بلکه از همان کودکی شروع به رشد میکند، در دوران نوجوانی پایه و اساسش شکل میگیرد و در بزرگسالی تثبیت میشود. از نظر اریکسون هرکس مسیر اصلی برای کسب هویت دلخواه خود را در نوجوانی طی میکند. این مسیر ۴ مرحله را شامل میشود، اگر به شیوه سالمی چالشهای پیش روی خود را مدیریت کنید به مرحله آخر دست پیدا مییابید. اما خیلیها هم ممکن است تا دورههای رشدی بعدی زندگی خود همچنان درگیر مراحل ابتدایی باشند که در این شرایط مساله بحران هویت ادامهدار شده و به درمانهای روانشناختی نیاز پیدا میکند. در ادامه به توضیح هریک از ۴ مرحله هویت یابی در دوره نوجوانی اشاره کردهایم.
۱- پراکندگی در هویت
این مرحله به شرایطی گفته میشود که طی آن هنوز سوال من کیستم در ذهن نوجوان شکل نگرفته است. در واقع در مرحله پراکندگی هویت، هنوز دغدغهای برای خودشناسی ندارید و به دنبال یافتن افکار و عقایدی که منحصرا متعلق به خودتان باشد نیستید.
۲- ضبط هویت
ضبط هویت یک مرحله از پراکندگی هویت بالاتر است، در این شرایط میخواهید خود را بشناسید، اما به جای کشف و جستجو تسلیم عقاید دیگران به خصوص والدین میشوید. به عبارت دیگر بدون اینکه افکار مهم زندگی خود را به چالش بکشید، بیچون و چرا آنها را قبول کرده و به این ترتیب آنها را به عنوان بخشی از هویت خود میپذیرید.
۳- وقفه در هویت
وقفه در فرایند هویت یابی زمانی ایجاد میشود که نوجوان دغدغه خودشناسی دارد و فعالانه به دنبال هویت واقعیاش میگردد. اما در بین افکار و عقاید گوناگون سردرگم است و هنوز نتوانسته به یک انتخاب قطعی دست پیدا کند. خیلیها پس از عبور از دوره نوجوانی همچنان در این مرحله باقی میمانند و نمیتوانند یک هویت منحصر به فرد را برای خود شکل دهند. این شرایط در دوران بزرگسالی به عنوان بحران هویت شناخته میشود.
۴- کسب هویت
از نظر اریکسون کسی به مرحله کسب هویت میرسد که فعالانه برای تعریف کردن هویت خود به عنوان یک بزرگسال تلاش کرده باشد و ضمن آشنایی با عقاید و افکار مختلف در نهایت به یک جمع بندی کلی از خود دست پیدا کرده باشد. از جمله ویژگیهای این افراد میتوان به هدفمندی، داشتن اعتماد به نفس بالا و برخورداری از یک نظام ارزشی خاص اشاره کرد.
چگونه از بروز بحران هویت پیشگیری کنیم؟
برای اینکه درگیر بحران هویت نشوید، در نظر گرفتن برخی توصیههای روانشناسی میتواند تا حد زیادی به شما کمک کند. در ادامه به چند مورد از مهمترین آنها اشاره کردهایم.
۱- مهارت خودآگاهی را تقویت نمایید
اولین شرط دست یابی به هویت و پیشگیری از بروز بحران در این زمینه بالا بردن مهارت خودآگاهی است. کسانی که خودآگاه دارند، بینش بالایی در مورد شخصیت خودشان دارند و علایق و توانمندیهایشان را میشناسند. اگر احساس میکنید در این زمینه مهارت چندانی ندارید خواندن کتابهای خودیاری و مراجعه به یک رواندرمانگر میتواند به طور موثری یاری برساند.
۲- بحران هویت | عقاید دیگران را به چالش بکشید
بسیاری از افراد در وضعیت ضبط هویت فکر میکنند که هویت واقعی شان دست پیدا کردهاند. اما از آنجایی که عقاید آنها بی چون و چرا از دیگران گرفته شده، هویتشان شکنندگی زیادی دارد. این افراد ممکن است در بزرگسالی به یک باره احساس کنند که با خود بیگانه هستند و هویتی که تشکیل دادهاند را دوست ندارند.
این مسئله در نهایت میتواند به بروز بحران هویت بیانجامد. برای پیشگیری از این موضوع باید روحیه انتقادگری داشته باشید و بر اساس تعصب عقاید دیگران را قبول نکنید. سعی کنید دائما افکار و باورهای خود را به چالش بکشید و برای پیروی از نظام ارزشهای خود دلایل منطقی بیاورید.
۳- به دنبال تایید دیگران نباشید
پذذیرفته شدن از جانب افراد مهم زندگی نظیر خانواده و دوستان تاثیر بسزایی در کسب هویت دارد. با این حال نباید بیش از حد منتظر تایید دیگران بمانید. به عبارت دیگر اگر همواره مسیر زندگی خود را بر مبنای نظر دیگران انتخاب کنید؛ احتمال اینکه در آینده با بحران هویت رو به رو شوید وجود خواهد داشت.
۴- برای زندگی تان هدف تعیین کنید
نداشتن هدف در زندگی یکی دیگر از دلایلی است که باعث میشود دائما در حالت سردرگمی بمانید و ندانید که در نهایت از زندگی چه میخواهید. در نتیجه برای اینکه دچار این وضعیت نشوید باید اهدافی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت برای خود تعریف کنید. این اهداف باید قابل دسترسی و مشخص باشند در غیر این صورت نمیتوانند کمکی به فرایند هویت یابی شما داشته باشند.
۵- خود را در آینده تصور کنید
اگر تعریف هویت برایتان کار دشواری است میتوانید یک تمرین ساده انجام دهید. سعی کنید آینده را در ذهن تصور کرده و از خود بپرسید که در بهترین حالت دارای چه ویژگیهایی هستید؟ این کار به شما کمک میکند که تصور روشنتری از هویت خود به دست بیاورید.