با کسی که قدرمان را نمیداند چه باید بکنیم؟
رابطههای زیادی به همین دلیل خدشهدار میشوند و گلایه بسیاری از افراد از اطرافیانشان، این است که قدرشناس نیستند. اما واقعا قدرشناسی یعنی چه؟
ماجرای من و قدرنشناسی دوستم
میدیدم با همه برای ثبتنام کلاسش صحبت میکند. توانسته بود در آزمون ورودی یک دانشگاه خوب قبول شود و حالا لنگ یک آزمون زبان بود. خیلی وقت نداشت اما ظاهرا به هر جا سر زده بود یا استاندارد مورد نظر را نداشت یا وقت برای ثبتنام. حسابی کلافه بود، فکر کردم شاید بتوانم مشکلش را حل کنم، برای همین به یکی از اقوام که خیلی هم با آنها رودربایستی دارم زنگ زدم.
به قول معروف رو انداختم و توانستم برایش یک جا در موسسه آنها بگیرم تا ثبتنام کند. وقتی زنگ زدم و موضوع را گفتم خیلی خوشحال شد. خبر دارم که زود ثبتنام کرد. چرا اینها را تعریف میکنم؟ چون کلافهام. هفته بعد که دیدمش انتظار داشتم یک تشکر خشک و خالی هم که شده از من بکند اما دیدم رفت و خیلی خوشحال برای بقیه تعریف کرد که به زودی مدرک زبانش را هم میگیرد. طوری حرف میزد انگار با تلاش فراوان خودش جا پیدا کرده، به روی مبارکش هم نیاورد.
بچهها در جستوجوی توجه
بیایید به چند سال پیش برگردیم، وقتی کودکی بیش نبودیم و دنیای مشابهتری داشتیم. در دنیای کودکی، تقریبا همه بچهها عاشق توجه گرفتن از بقیه، به خصوص والدین خود هستند. آنها همه تلاش خود را میکنند که توجه والدینشان را به هر نحوی که شده به دست بیاورند. والدین هم خیلی زود کشف میکنند که بزرگترین اهرم ممکن برای هدایت رفتار بچههایشان، خیلی ساده در اختیارشان است.
نمونههایش هم خیلی فراوان است، خود شما چند بار پیش آمده که یک کودک را به عنوان دختر خوب یا پسر خوب تشویق کردهاید؟ چند بار شده که به کودکی برای رفتار نامناسبش بیتوجهی کردهاید و چهقدر پیش آمده که وقتی رفتار مطلوبی در کودکی دیدهاید، او را تشویق کرده یا خیلی به او توجه کردهاید.
این الگو تقریبا برای همیشه در ذهن کودک میماند. نگاهی به سیستمهای آموزشی یا کاری بیندازید، نظام پاداش و جریمه، همه و همه از همین قاعده پیروی میکنند. خیلی ساده و خلاصه، ما در دوران کودکی یاد میگیریم که کارهای خوب انجام دهیم و به خاطر آنها توجه بگیریم، تشویق شویم، جملههای محبتآمیز بشنویم، در آغوش گرفته شویم یا حتی جایزه بگیریم.
زندگی اجتماعی مسالمتآمیز
خانواده اولین پایگاه ما برای یادگیری قواعد زندگی اجتماعی است. قانونهایی که در خانه کشف میکنیم و با چند بار آزمون در ذهنمان حک میکنیم، خیلی زود به زندگی بیرونی هم تعمیم پیدا میکنند و حتی تقویت میشوند. وقتی خوب درس بخوانیم یا در کارهای مدرسه شرکت کنیم، پاداش میگیریم؛ از جنس نمره، توجه، تشویق یا گرفتن پستهایی مانند مبصر.
در این بازی اجتماعی بزرگ، کمکم آنهایی که جایزهها و توجههای بیشتری میگیرند، محبوبتر هم میشوند. پس الگویی که یاد گرفتهایم دائم بیشتر تقویت میشود. حدس میزنید بین این الگو و قدرشناسی چه رابطهای وجود دارد؟
معاملهای از نوع پایاپای
خیلی زود در زندگی اجتماعی یاد میگیریم کارهایی که میکنیم پیامدهایی دارند. به این منظور هزاران جمله آموزنده و ضربالمثل هم داریم. برای مثال «هرچه بکاری همان را درو میکنی» انگار نوعی معامله در جریان است و هر فردی سعی میکند با رفتار بهتر، رفتارهای مطلوبتر دیگران را به خودش برگرداند.
منتها اتفاقی که گاهی میافتد، این است که دریافتها برایمان به صورت انتظار در میآیند؛ یعنی وقتی آن چیزی را که فکر میکنیم قرار است کسب کنیم، به دست نمیآوریم، دچار حس ناکامی میشویم و فکر میکنیم توجهی را که باید به دست نیاوردهایم. حس کودکی را پیدا میکنیم که به سختی خانه را مرتب کرده اما والدینش هنگام ورود حتی متوجه هم نشدهاند، چه برسد به اینکه به او توجه کنند یا پاداش بدهند. آن وقت اخمهایمان در هم میرود و عصبانی میشویم چون آن چیزی را که رویش حساب کرده بودیم به دست نیاوردهایم.
چهطور قدرشناس باشیم؟
البته بهتر است که آدم انتظار قدرشناسی یا چیزی شبیه به این را از بقیه نداشته باشد اما این بدان معنا نیست که اگر قدرشناسی نشان دهید، کسی ناراحت میشود! اینکه بدانید چهطور قدرشناسی خود را نشان دهید، کمک میکند رابطههای بهتری داشته باشید و باقی افراد برای کمک کردن به شما بیشتر از خودشان رغبت نشان دهند. برای نشان دادن قدرشناسی، چند نکته را در نظر داشته باشید:
حواستان به کارهایی که بقیه برای شما انجام میدهند، باشد. گاهی آدم اصلا حواسش نیست که بقیه دارند برای او کاری یا لطفی انجام میدهند. شاید دلیلش این است که یا آن افراد خیلی به ما نزدیک و با ما صمیمی هستند، در نتیجه ناخواسته کارها و لطفهایشان را به حساب رفتارهای معمول و طبیعی روزمره میگذاریم یا اینکه اصلا حواسمان نیست که آنها به خاطر ما خودشان را به زحمت- هرچند کوچک و در ظاهر بی اهمیت- انداختهاند.
در این مواقع کافی است یک لحظه در ذهنتان مرور کنید که اگر آن فرد، آن کار خاص را برای شما انجام نمیداد چه اتفاقی رخ میداد یا اینکه تصور کنید که اگر خودتان این کار را برای دیگری انجام بدهید، چه قدر وقت یا انرژی از شما صرف میشود. بدون شک این دو روش به شما کمک میکنند که حواستان جمع باشد و از کنار لطفهای دیگران به راحتی عبور نکنید.
سعی کنید حتما با کلام از دیگران تشکر کنید. خیلیها تصور میکنند همین که در رفتار خود وجه مثبتی نشان دهند یا اینکه لبخندی بزنند، یا حتی در فرصتهای بعدی جبران کنند، خودش گویا است. اما هیچچیز جای کلام را نمیگیرد. مگر چه کار سختی است؟ گفتن چند کلمه واقعا از انجام خیلی از کارهایی که هر روز برای بقیه انجام میدهیم سادهتر است، اما از زیر آن طفره میرویم، چرا؟
توجه بیرونی؛ توجه درونی
با این حسهای بد چه باید کرد؟ یعنی کلا باید این الگو را از ذهنمان پاک کنیم؟ نه! قرار نیست قدرشناسی را از برنامه رفتاری زندگی خودمان حذف کنیم، نه ضرورتی دارد و نه امتیازی. در واقع، همچنان توصیه این است که به آدمها توجه و محبت کنید و وقتی برایتان کاری انجام میدهند، نشان بدهید ارزش کاری که کردهاند را میدانید و در نتیجهاش بگذارید توجهی که دوست دارند را به دست بیاورند.
اما بحث اصلی این است که وقتی توجه مورد نظر به دست نمیآید و ناکام میشویم، چه باید بکنیم؟ بگذاریم حالمان بد باشد؟ به خودمان حق بدهیم که شاکی شویم؟ گله و تلافی کنیم؟ یا اینکه بگذریم و خشممان را بخوریم؟ هیچ یک؛ فقط، بدانیم چه احساسی داریم. فقط بدانیم که چرا از آن آدم عصبانی شدهایم. عصبانیت خودمان را ببینیم و انکارش نکنیم. بعد چند دقیقهای با خودمان خلوت کرده و به خودمان یادآوری کنیم که سرو کله این حس بد اصلا از کجا پیدا میشود.
کسانی که به مرور یاد گرفته باشند توجه مورد نظرشان را از درون خود بگیرند، در این راه خیلی راحتترند. آنها همین که خودشان نسبت به خودشان حس خوبی داشته باشند و از خودشان راضی باشند برایشان کافی است. اما کسانی که هنوز توجه لازم خود را کاملا از بیرون میگیرند، راه سختتری دارند و بیشتر اذیت میشوند.
جزو هر یک از این گروهها که باشید، در چنین مواقعی، فقط به خودتان یادآوری کنید که توجهی را که میخواستید نگرفتهاید و از این بابت ناراحتید. راهش هم این است که به خودتان این توجه را برسانید، برای خودتان یک خوراکی خوشمزه بخرید، از کاری که انجام دادهاید برای دوستی که شما را تشویق و تحسین میکند تعریف کنید، از تعریفش لذت ببرید، به خودتان یک جایزه بدهید، حتی در حد یک جمله محبتآمیز. برای مثال اینکه به خودتان به خاطر کاری که کردهاید افتخار میکنید، تاثیرش عالی است. امتحان کنید.
چند توصیه برای تشکر کردن
وقتی میخواهید از کسی زبانی تشکر کنید، چند نکته را در نظر داشته باشید:
از جملههای کامل استفاده کنید، نه اینکه فقط یک کلمه بگویید. جمله را هم کامل ادا کنید. انتهای جملهها را قورت ندهید. درست است که طرف مقابل میفهمد دارید چه میگویید اما مهم این است که از زبان خود شما بشنود نه اینکه در ذهنش تکمیلش کند.
در جمله خود بگویید که بابت چه چیزی تشکر میکنید. برای مثال بگویید از اینکه وقت گذاشتی یا به حرفم گوش دادی، یا تلاش کردی به من کمک کنی و … متشکرم. بگذارید طرف مقابلتان بداند که شما کاری را که برایتان انجام داده میبینید.
هدیه بدهید. هدیههای خیلی کوچک مانند گل، یک کارت کوچک، یک شکلات یا هر چیز دیگری، احساس خوبی با خود منتقل میکنند.
به موقع تشکر کنید. بعضیها آنقدر تشکر و قدردانی را سخت میگیرند که کلی به تعویق میافتد و ارزشش را از دست میدهد. برای مثال منتظر فرصت مناسبی میمانند تا حضوری تشکر کنند یا اینکه میخواهند هدیهای آنچنانی تهیه کنند اما حواسشان نیست که اگر دیر شود، دیگر آن تاثیر را ندارد. پس به جای سخت گرفتن، فوری و بهموقع اقدام کنید؛ حتی اگر به بهترین شکلی که دلتان میخواهد نشود.
در جمع تشکر کنید. دریافت تعریف و توجه در جمع، تاثیر مثبت آن را بیشتر میکند چون خواه ناخواه توجه دیگران هم به او معطوف میشود و احساس خوب او را چند برابر میکند. میتوانید در جمع تعریف کنید که چه اتفاقی افتاده یا اینکه خیلی رسمی و در عین حال دوستانه سپاسگزاری کنید. یادتان نرود که اساس انتقال احساس قدرشناسی، روابط اجتماعی و دریافت توجه مثبت است. پس در جمع بودن به این کار کمک میکند.