این مطلب را مردان نخوانند، فقط برای زنان نوشته شده
هشتم مارس ( روز جهانی زن ) ابتدا توسط سوسیالیستها و چپگراهای آلمان و آمریکا نامگذاری شد و هدف اولیه آن مبارزه مدنی برای مساوات حقوق اجتماعی و اقتصادی بین زنان و مردان بود. قوانین تبعیض آمیز درباره زنان در حالی که پس از جنگ جهانی دوم درصد بسیار زیادی از زنان شاغل بودند و پا با پای مردان کار میکردند هنوز برقرار بود. اختلاف پرداخت حقوق، تبعیض در حق حضانت فرزندان، تبعیض در اولویت استخدام، تبعیض در رسیدن زنان به مناصب سیاسی و مدیریتی و بسیاری موارد دیگر باعث شد فمینیستهای عموما چپگرا این روز را بنیانگذاری کنند. روز جهانی زن در هیچ کجای جهان روزی برای شادمانی نیست، روزی برای کادو گرفتن برای زنها و گرامیداشتِ تصنعی و کودکانه برای مقام شامخ زن و مادر هم نیست.
این مطلب را مردان نخوانند، فقط برای زنان نوشته شده
هشتم مارس روزی برای یادآوری و تلاش برای تبدیل کردن جهان به جای بهتری برای زندگی است. تمدن انسان توسط دو نیروی masculin ( نرینه ) و feminine ( مادینه ) ساخته شده ولی از آغاز تا کنون بیشتر تحت سیطره امیال و افکار مردانه قرار داشته است. البته که این بحث تکراری و گاهی ملال آور میشود. نقش مردان در تعیین تکلیف جنگها و تاثیر در اقتصاد و امنیتِ سلولهای اجتماعی از خانواده، قبیله، طایفه و شهر گرفته تا کشور و امپراطوری باعث شکلگیری باورهای اساطیری، مذهبی و در نهایت فرهنگی شده و در نتیجه نقش مردان در تعیین قوانین و رسوم حاکم بر جامعه را پر رنگتر کرده است. اما این جایگاه تاریخی مخصوصا از اواسط قرن بیستم میلادی ( هم زمان با انقلابهای جنسی و اجتماعی در آمریکا و اروپا ) دچار یک بازنگریِ بنیادین شد. نقش زن معاصر دیگر محدود به فرزندآوری و آشپزخانه نیست. حضور زنان در جامعه به عنوان یک عضو فعال و تاثیرگزار در اقتصاد و فرهنگ و البته سیاست، سبب شده عرف و سنت در یک آزمون سرنوشتساز قرار بگیرد. عرف و سنتی که قرنها و چه بسا هزارها سال زمان برده تا ساخته شود. حالا انسان معاصر دربرابر یک تغییر ساختاری عظیم قرار دارد، زنان در مناسبات جدید اجتماعی، اقتصادی و سیاسی باید نقشی برابر با مردان داشته باشند. در دنیای معاصر هرچه بیشتر به جلو پیش میرویم، مرز بین masculine و feminine کم رنگتر و کم رنگتر میشود. البته که این تغییر در جوامعی که هنوز به برابری زن و مرد باور ندارند سخت، آزار دهنده و حتی خونبار است ولی اگر از کارنامه تمام کشورهای جهان در این مورد معدل گیری کنیم خواهیم یافت که انسان مدرن در حال تبدیل شدن موجودی جدید است. موجودی که تفاوت جنسیت در او تنها محدود به نقشش در تولید مثل میشود…