اگر با احساس شکست دست و پنجه نرم می کنید، بخوانید

 اگر با احساس شکست دست و پنجه نرم می کنید، بخوانید

احساس شکست

 

احساس شکست تجربه مشترکی بین همهٔ ما انسان‌ها است. همه ما در لحظاتی از زندگی احساس کرده‌ایم که دیگر هیچ کاری از دستمان برنمی‌آید و اینجا آخر خط است! هیچ‌کس نمی‌تواند مدعی شود که همه تلاش‌هایش همواره به نتیجه دلخواه منجر شده است.

اگر با احساس شکست دست و پنجه نرم می کنید، بخوانید

از حس شکست در مصاحبه کاری تا شکست در روابط عاطفی، همه مثال‌هایی هستند که دست‌کم یک بار در زندگی تجربه کرده‌ایم. برخی از روانشناسان شکست را جزئی جدانشدنی از مسیر موفقیت می‌دانند.

اما گاهی این احساس تمام امید و انگیزه ما را مانند یک سیاهچاله در خودش فرو می‌برد و روحی خسته و روانی آزرده را بر جای می‌گذارد. در این مواقع چه باید کرد؟

احساس شکست در زندگی

برای این که درک درستی از شکست داشته باشیم، در قدم اول تعریف این مفهوم ضروری است. در تعریف روانشناسی، شکست نقطه مقابل پیروزی است.

اما آیا همیشه دقیقا به هدف‌نزدن به معنای شکست خوردن است؟ قطعا اینطور نیست. نزدیک شدن به اهداف نیز دستاوردهای زیادی به همراه خواهد داشت.

این تعریف، تعریفی عمومی است اما برداشت هر فرد از این مفاهیم متفاوت است. شاید امروز در کار مرتکب اشتباهی شده باشید، شاید نمره قبولی در آزمون مهمی را به دست نیاورده باشید، شاید با سهل‌انگاری به وسیله‌ای که از دوستتان قرض گرفته بودید آسیب زده باشید.

همه ما اشتباه می‌کنیم اما با رویکردهای مختلفی با عواقب آن مواجه می‌شویم. بدترین رویکرد، خودسرزنشی و تخریب کل بنای شخصیت انسان است. اگرچه زمانی که از کلمه شکست استفاده می‌کنیم، منظور ما تجربهٔ سخت‌تری است.

برای مثال وقتی که شخصی را از خود نا‌امید کرده یا مهم‌تر از آن، خودمان را نا‌امید می‌کنیم به معنای واقعی احساس شکست می‌کنیم. در واقع هنگامی که انسان تمام تلاشش را به کار گیرد و با امیدواری مشغول به انجام کاری شود اما به هدف خود نرسد، می‌توان گفت شکست خورده و اعتماد‌به‌نفسش را از دست داده است.

برنی براون در کتاب با اقتدار برخاستن می‌گوید: «انتظاراتی که خلاف واقعیت باشند ما را از پا در می‌آورند!». جمله قبل را دوباره بخوانید. ریشه بسیاری از احساسات ناخوشایند مانند سرخوردگی و ناکامی‌مان در این جمله نهفته است.

احساس شکست

در حالیکه نمی‌دانیم برخی تجربه‌های نامطلوب، صرفا هدایت‌کننده ما به مسیر درست هستند، به خودمان برچسب «شکست خورده» می‌زنیم و به دنبال آن، انگیزهٔ تلاش را از خودمان دریغ می‌کنیم.

احتمالا نظیر این موقعیت را تجربه کرده‌اید و به همین سبب در حال مطالعه این مقاله هستید. بنابراین پیشنهاد می‌کنیم نکات مهم این کتاب را در اولین فرصت مرور کنید.
چگونه بعد از شکست دوباره به زندگی برگردیم؟

زمانی که ما تمام سرمایهٔ خود را جمع کرده و به سراغ شروع کاری جدید می رویم،‌ اما نتیجه مطلوب حاصل نمی‌گردد، احساس می‌کنیم شکست خورده‌ایم.

در واقع شکست مانند یک زخم عمیق، علامت و نشانه ای از خود در وجود ما باقی می گذارد.

اما آیا با این احساس می‌توان به راه ادامه داد؟ به احتمال زیاد نمی‌دانیم کدام شکست، آخرین شکستی است که تجربه خواهیم کرد.

پس بهتر است یاد بگیریم چگونه این نشانه‌های باقی‌مانده بر تن خود را التیام ببخشیم و مقتدرانه دست به تجربه‌های جدیدی بزنیم. در ادامه ۶ راه‌ برای بیرون آمدن از احساس شکست ارائه کرده‌ایم:
با استراحت کافی از شکست بعدی پیشگیری کنید

شاید این جمله را از سرمایه‌گذاران بازارهای مالی شنیده باشید: «پس از یک معامله با ضرر سنگین، به هیچ‌وجه تا مدتی معامله نکنید».

ذهن انسان پس از تجربه‌های تلخ احساس می‌کند خطری بقایش را تهدید می‌کند، مانند مواقعی که رابطه عاطفی‌تان به بن‌بست رسیده یا تمام پس‌اندازتان را در یک سرمایه‌گذاری اشتباه از دست داده‌اید.

به همین علت تمایل دارد به سرعت وارد عمل شود، آن اتفاق را جبران کند و به احساس خوشایند پیروزی دست پیدا کند. اما اگر نتوانید این تمایل غریزی را به موقع کنترل کنید، احتمال زیادی وجود دارد که در مهلکه‌ای بزرگتر گرفتار شوید.
فرکانس افکارتان را با شکرگزاری بالا ببرید

شاید این کار در نگاه اول و وقتی که به بحران گرفتار شده‌اید، بسیار خسته‌کننده و عجیب به نظر بیاید اما تحقیقات علمی مفید بودن سرمایه‌گذاری در یک دفتر شکرگزاری را اثبات کرده‌اند.

برای این کار کافی است روزی یکبار، به مدت سه دقیقه وقت صرف کنید تا دو مورد از چیز‌هایی که به خاطر آن‌ها شکرگزار هستید را در دفتری بنویسید. این کار شما را وادار می‌کند توجهتان را بر داشته‌های گران‌بهای لحظه اکنون متمرکز کنید و هدف از آن فریب دادن ذهنتان نیست.

یادداشت‌برداری از اتفاقات مثبت زندگی، به شما نشان می‌دهد که شرایط آنقدرها که پس از شکست به نظر می‌رسد، منفی و تاریک نیست.

شکرگزاری تنها ادا کردن چند کلمه نیست! این کار فرکانس افکار و مرکز توجه شما را تغییر می‌دهد و به همین علت است که قدرت ایجاد تغییرات شگفت‌انگیزی را در وضعیت شما دارد. همانطور که لوییز هی در کتاب شفای زندگی می‌گوید:‌ «زندگی انعکاس افکار شماست» و با ارائه راهکارهای موثری ذهنتان را از افکار منفی خانه‌تکانی می‌کند.
مشورت بگیرید

چرخ را از ابتدا اختراع نکنید. بسیاری از مشکلاتی که با آن دست‌و‌پنجه نرم می‌کنید، قبلاً توسط افرادی تجربه و حل شده‌اند. افراد بسیاری قبل از شما شکست‌های مختلفی خورده و احساس شکست را تجربه کرده‌اند.

بنابراین، از آن‌ها مشورت بگیرید و از آن‌ها یاد بگیرید. داشتن یک مربی متخصص، این احساس امنیت را به شما می‌دهد که در مواجه با مشکلاتتان تنها نیستید. اگر ذهنتان هنوز برای کمک گرفتن از مشاور مقاومت می‌کند، پیشنهاد می‌کنیم خلاصه کتاب شاید نیاز داری با یک نفر حرف بزنی را در وبسایت بوکاپو مطالعه کنید.
مشاهده کتاب شاید نیاز داری با یک نفر حرف بزنی

لوری گاتلیب نویسنده کتاب معتقد است که ریشه بسیاری از این مسائل در بین همه انسان‌ها مشترک است و با مطالعه آن یاد می‌گیرید که در موقعیت‌های دشوار زندگی چطور رفتار کنید تا سرنوشت خود را به دست خودتان رقم بزنید.
به خودتان بد و بیراه نگویید

گرایش ذهن برای جلوگیری از خطرها و حفظ بقای ما، بیشتر به سمت افکار منفی و دلسرد‌کننده است. اما این افکار، منشاء گفتگوهای درونی است که ما در طول روز با خود داریم.

گفت‌وگو با خود یک فرایند طبیعی است که ما از آن برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی موقعیت‌هایی که درون آن هستیم استفاده می‌کنیم. اگر بتوانید ذهنتان را کنترل کنید، خواهید دید که در ۹۰ درصد مواقع احساس شکست شما بی‌اساس است.

ممکن است همه چیز آنقدر که تصور می‌کنید بد نباشد. مهربان بودن با خود یک عادت خوب است. منصفانه و عادلانه نیست که با یک شکست، از تمام موفقیت‌ها و دستاوردهای درخشانتان چشم‌پوشی کنید.

اگر این کار برایتان مشکل است و در برابر آن مقاومت ذهنی دارید، کتاب مرا بیرون بیاور اثر پیتر هیمل من برای کمک به دوری از افکار منفی و ترس از شکست نوشته شده است. نویسنده با ارائه راهکارهایی کمکتان می‌کند تا گذشته و اشتباهات خود را بپذیرید و با انگیزه دوباره در مسیر رسیدن به رویاهایتان تلاش کنید.
وسواس فکری نداشته باشید

وسواس فکری، ایدئال‌گرایی و مرور خاطرات گذشته همگی از جمله مواردی هستند که باعث افزایش احساس شکست در فرد می‌گردند. یکی از روش‌های اثبات‌شده برای کمک به تیم‌های ورزشی در ادامه مسیر خود، فکر نکردن به آینده و گیر نکردن بازیکنان تیم در گذشته است.

وسواس در مورد آنچه پیش از این اتفاق افتاده، بی‌فایده است و در بهترین حالت فقط می‌تواند از بروز توانایی‌ها و پتانسیل‌هایتان جلوگیری کند. ما باید شرایط را آن‌گونه که هست بپذیریم.

یعنی شما باید آنچه را که اتفاق افتاده بپذیرید و بدانید که عملکرد شما در هر موقعیتی می‌تواند متفاوت از تجربیات گذشته‌تان باشد.
به سلامت بدنتان توجه کنید

ناراحتی‌های روحی به طور مستقیم و غیرمستقیم می‌توانند ریشه بسیاری از بیماری‌های جسمی و روانی باشند. پس از تجربه شکست، بهتر است مدتی برنامه‌هایی برای بازیابی سلامت جسمی‌تان داشته باشید.

مدیتیشن انجام دهید، مواد مضر را در رژیم غذایی‌تان کاهش دهید و به طبیعت بروید. همه ما ممکن است در تکاپوی رسیدن به اهدافمان، رسیدگی به سلامت جسمی‌مان را از یاد ببریم.

مطالعه خلاصه کتاب با بدن خود مهربان باشید کمکتان می‌کند چک لیست سلامتی و شادابی فیزیکی‌تان را به سرعت مرور کنید.

چگونه از شکست دوباره جلوگیری کنیم؟

در بخش‌های قبل در مورد احساس شکست و راه‌هایی که می‌توان بر این احساس غلبه کرد صحبت کردیم. در ادامه در خصوص مواردی که می‌تواند شما را از شکست دوباره دور کند صحبت می‌کنیم.
تمرکز بر رضایت درونی و اهداف خودتان

شادی درونی به این معنی است که فرد خود را همانگونه که هست پذیرفته است. این افراد هیچگاه خود را با دیگران مقایسه نمی‌کنند و تمرکز خود را روی اهداف و برنامه‌های زندگی خود معطوف کرده‌اند.

افرادی که صرفا تحسین دیگران و جامعه را قبول دارند، به دنیای بیرون تکیه کرده‌ و رضایت درونی خودشان را هدف قرار نمی‌دهند. بسیاری از روانشناسان اعتقاد دارند که این رویکرد ناکارآمد است و نباید به آن ادامه داد.
احساس خود را سرکوب نکنید

احساس شکست فردی، هزینه احساسی زیادی برای فرد دارد. ترس، ناراحتی، خستگی و گیجی مثال‌هایی از این هزینه‌ها هستند. این موارد نباید شما را از صادق بودن با خودتان دور کند. زمانی که شکست خوردید این حس را بپذیرید.

با پذیرش این حس خود را بهتر درک می‌کنید و در مواردی که شکستی رخ نداده دچار سردرگمی نمی‌شوید. برنی براون نویسنده کتاب جرئت بسیار بعد از سال‌ها تحقیق در روابط انسانی به این نتیجه رسید که احساس شرمندگی در محیط‌هایی مثل خانواده، تحصیلی یا شغلی همانند یک سم مهلک افراد را از رشد و اصلاح باز می‌دارد!

با به‌کار بستن راهکارهای عملی این کتاب، دیگر از اشتباهات و شکست‌های‌تان شرمنده نخواهید بود و خواهید توانست تجربه‌ها و نکات مثبتی که شکست‌ها به شما هدیه می‌کنند را ببینید.
موهبت شکست را بیابید

مهم‌ترین مرحله برای پیشگیری از شکست دوباره، کسب تجربه مفید از شکست‌های قبلی است. بر اساس یک جمله معروف، موفقیت یعنی توانایی عبور از یک شکست به شکست دیگر بدون از دست دادن اشتیاق.

با این تعریف می‌توان شکست را به دید تجربه‌ای مثبت و مفید ارزیابی کرد. با این دید، دیگر از شکست نمی‌ترسیم و آن را یک پیشامد طبیعی در نظر خواهیم گرفت. می‌توان برای شکست این دید را داشت که:

۱. بدانید شکست جزء جدا‌نشدنی زندگی است

۲. ایمان داشته باشید شکست، افراد را قوی و مصمم می‌سازد

۳. از تجربه و احساس شکست کشف کنید چه کسی هستید و چقدر جلوتر باید بروید
در پایان

در نهایت نکته قابل تامل این‌که نقاط تاریک و شکست‌های ما، بهترین فرصت برای محک زدن و شناخت خود واقعی‌مان است. شاید مثبت‌ترین جنبه شکست همین باشد که ما را به درون خودمان هدایت می‌کند تا ریشه بسیاری از نشدن‌های زندگی‌مان را آنجا پیدا کنیم.

در این مقاله سعی کردیم دربارهٔ شکست و راه‌های رهایی از احساس بدی که شکست‌خوردن به ما می‌دهد صحبت کنیم. اگر شما هم تجربه‌ای در این رابطه دارید، خوشحال می‌شویم برای ما بنویسید.

Nic

Related post

دیدگاهتان را بنویسید