غزل عاشقانه از دیوان شمس تبریزی

 غزل عاشقانه از دیوان شمس تبریزی

شعر زیبای مولوی

چون نمایی ان رخ گلرنگ را
از طرب در چرخ آری سنگ را

بار دیگر سر برون کن از حجاب
از برای عاشقان دنگ را

تا که دانش گم کند مر راه را
تا که عاقل بشکند فرهنگ را

تا که آب از عکس تو گوهر شود
تا که آتش واهلد مر جنگ را

من نخواهم ماه رابا حسن تو
وان دو سه قندیلک آونگ را

من نگویم آینه با روی تو
آسمان کهنه پرزنگ را

دردمیدی و آفریدی باز تو
شکل دیگر این جهان تنگ را

در هوای چشم چون مریخ او
ساز ده اي زهره باز ان چنگ را

Nic

Related post

دیدگاهتان را بنویسید