بی صدا حلزون فیلم صدای ناشنوایان است
به ندرت پیش آمده در سینمای ایران، فیلمسازی، افرادی چون ناشنوایان را محوریت فیلمش قرار دهد. دغدغه پرداختن به موضوعی چون چالش های زندگی ناشنوایان تا چه اندازه برایتان اهمیت داشت؟
در اطراف من هیچ ناشنوایی نبود اما از کودکی همواره به این فکر می کردم که چرا بعضی انسان ها در اقلیت قرار می گیرند و بعضی دیگر در اکثریت! بر این اساس دو فیلم کوتاهی که پیشتر ساختم هم از معلولان جسمی بود و فیلم بعدی ام هم در مورد مساله ای از اقلیت جامعه است. این دغدغه شخصی من است که فکر می کنم می توانم در قالب یک قصه، گرهی از مشکلات این دوستان باز کنم یا هشداری به مخاطب بدهم.
با کودک ناشنوای فیلم تان که اتفاقا نقش مهمی هم داشت به لحاظ روانشناختی چقدر در طول فیلمبرداری ارتباط گرفتید؟
ناشنوایان فیلمم همگی مشاور زبان اشاره داشتند که حرف هایمان را برای یکدیگر ترجمه می کرد اما به هرحال من پیش از این سال ها درباره ناشنوایان تحقیق می کردم و با دغدغه هایشان آشنا بودم. بنابراین حس وحال شان را می توانستم به خوبی درک و خواسته هایشان را لمس کنم. به همین دلیل نه تنها با کودک ناشنوای فیلمم بلکه با دیگر عزیزان ناشنوایی که در فیلم همراهم بودند به خوبی جلو رفتم.
فکر می کنید استفاده از هنر به خصوص در قالب فیلمسازی، چقدر می تواند توجه مردم و مسوولان را به این موضوع جلب کند که کاستی ها و نیازهای جامعه از راه مشارکت قابل حل است؟
اگر مسوولان امر بیدار باشند و چشم ها و گوش هایشان ببیند و بشنود یک فیلم دغدغه مند می تواند رفع کننده بسیاری از مشکلات اجتماعی باشد اما متاسفانه باید بگویم لااقل در مورد فیلم ما این گونه نبود. تا این لحظه شهرداری هیچ بیلبورد شهری و محیطی در اختیار ما قرار نداده و ما از هر نوع تبلیغی محروم هستیم. انگار حمایت از معلولان فقط منحصر به هفته بهزیستی است. هزینه گزافی را هر سال در آن هفته بهزیستی به معلولان برای تبلیغات اختصاص می دهند و از هفته بعد دیگر این دوستان فراموش می شوند تا سال بعد.
یعنی سازمان بهزیستی برای اکران بهتر فیلم همکاری نکرد؟
سال ۹۸ ، مقارن با اکران جشنواره ای فیلم، یکی از جایزه های جنبی جشنواره فیلم فجر را از سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت دریافت کردم اما از هیچ گونه حمایتی برای اکران عمومی فیلم برخوردار نبودم. حتی از پیش از عید با سازمان بهزیستی کل کشور نامه نگاری کردم که تا این لحظه هنوز به مراکزشان در شهرهای مختلف اعلام نکردند از این فیلم حمایت کنند و آن را به نمایش بگذارند!
در مورد بازی هانیه توسلی و محسن کیایی بفرمایید. آنها در کنار یکدیگر ، بازی های باورپذیری را در نقش مادری کم شنوا و پدری ناشنوا ایفا کردند که به شدت مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهد. چطور به این ترکیب از بازیگران رسیدید؟
پیش از انتخاب هانیه توسلی و مصطفی کیایی با بازیگران دیگری برای این فیلم گفت و گوی جدی نداشتیم اما ترس و واهمه هایی داشتند که شاید نتوانند چنین نقش هایی را آن طور که باید ایفا کنند. به همین دلیل بازیگران فعلی فیلمم را بسیار جسور، مستعد و باهوش قلمداد می کنم که با وجود این نگرانی ها اما از رفتن به سمت آن هراس نداشتند. برای انتخاب بازیگر در این نقش ها ملاک را بر این قرار دادم که حرکت دست و میمیک صورت برای کدام بازیگرها کارایی دارد. چون بعضی از بازیگران هستند که از دست ها و صورت شان هیچ استفاده ای در بازی نمی برند و درنهایت از بازیگران این فیلم بسیار راضی ام و خوشحالم که با آنها همکاری داشتم.
چند روز پیش نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی بی صدا حلزون را داشتید که از همان ابتدا با پرسش های چالش برانگیزی از سوی برخی ناشنوایان نسبت به موضوع فیلم برگزار شد و جامعه ناشنوایان حاضر در این مراسم، شما را به شخصیت پردازی اشتباه از ناشنوایان محکوم کردند. نسبت به انتقادات طرح شده چه نظری دارید؟
بر این باورم که نقد، سازنده است اما تخریب نه. متاسفانه تعصبات، تابوها و ترس هایی است که بعضی ها نمی خواهند شکسته شود و در ادامه همین آدم ها به دلیل آگاهی نداشتن نسبت به ترس هایشان اتهام زنی کنند. چنین برخوردهایی برایم دور از انتظار نبود و در مجموع فکر می کنم کسی می تواند راجع به درام و شخصیت پردازی در فیلم صحبت کند که اثری خلق کرده باشد. چون حرف زدن و ایراد گرفتن در بیان خیلی ساده است. من امروز بعد از حدود ۲۵ سالی که از ساخت فیلم دغدغه مند «پرنده کوچک خوشبختی» به کارگردانی پوران درخشنده می گذرد، فیلمی با محوریت ناشنوایان ساختم که قطعا کاستی هایی دارد اما به نفع جامعه ناشنواست. به من ایراد گرفتند که چرا شخصیت ناشنوای فیلم (با بازی محسن کیایی) این قدر عصبی است! مگر نه این که خود شما چندین بار جلسه را به نشانه اعتراض ترک کردید؟ بی صدا حلزون، داستان تخیل و ذهن من است براساس واقعیت هایی که دیدم. در طول فیلم سعی کردم بدون شعارزدگی در قالب فیلمی شریف و بی ادعا، مشکلات این عزیزان را از کوچک تا بزرگ بیان کنم. حالا هرچقدر جامعه ناشنوا بر ساخت و پرداخت آن خرده بگیرد به ضرر خودشان تمام می شود چراکه برخی دولتمردان و جامعه به مشکلات شان توجه نمی کنند و کمتر دیده می شوند. کمتر فیلمسازی پیدا می شود که سراغ موضوعات خاص و سخت برود اما من با تمام این مصائب سراغ این نوع سینما رفتم. ارزشش را هم داشت، چون درصد بالایی از جامعه ناشنوایان از فیلمم رضایت نسبی داشتند. اگر فیلمم به قدری روی جامعه شنوا تاثیر گذاشت که به ناشنوایان و دغدغه هایشان توجه بیشتری داشته باشند یعنی رسالت خودم را به عنوان یک فیلمساز انجام دادم. با تمام این تفاسیر اگر دوباره به گذشته برگردم باز بی صدا حلزون را درباره جامعه ناشنوایان می سازم اما با مشاوران زبان اشاره دیگر.