چه زمانی مشورت کنیم؟ با چه کسانی مشورت نکنیم؟

 چه زمانی مشورت کنیم؟ با چه کسانی مشورت نکنیم؟

چه زمانی مشورت کنیم؟ با چه کسانی مشورت نکنیم؟

چرا نباید با هر کسی مشورت کنیم؟

هرکدام از ما در زندگی هدف خودمان را داریم و رسیدن به آن هم کار چندان راحتی نیست. تقریبا هیچ‌کس نمی‌تواند به شما بگوید که برای رسیدن به آنچه می‌خواهید باید چه‌کار کنید. همه ما زندگی فوق‌العاده می‌خواهیم. همه دوست داریم که استقلال مالی داشته باشیم یا وقت بیشتری را با خانواده و دوستان بگذرانیم. در واقع همه ما می‌خواهیم مثل قهرمان‌های داستان‌ها سرنوشتمان را خودمان تعیین کنیم، اما در زندگی واقعی چند نفر را می‌شناسید که در این زمینه موفق شده باشند؟ افرادی که راه‌حل را می‌دانند به‌اندازه اسب‌های تک‌شاخ کمیاب هستند!

خیلی از مردم ازدواج ناموفقی دارند و جدا می‌شوند یا اینکه از زندگی مشترکشان راضی نیستند. بیشتر مردم سواد مالی چندانی ندارند، ولخرجی می‌کنند و بدهی‌های سنگین دارند. تعداد کسانی که نمی‌خواهند و نمی‌دانند چطور رفتارشان را تغییر بدهند هم بسیار زیاد است. پس چرا باید مثلا از فردی ورشکسته درباره پول‌دارشدن مشورت بخواهیم؟ این اصلا منطقی نیست.
چرا مردم عاشق راهنمایی‌کردن دیگران هستند؟

مردم عاشق مشورت و راهنمایی‌کردن دیگران‌اند و این یکی از قدیمی‌ترین حقایق درباره تمام انسان‌هاست. بیشتر ما این‌طوری هستیم و از نصیحت‌کردن دیگران لذت می‌بریم. ما عاشق تلاش‌کردن برای حل مشکلات دیگران هستیم، حتی اگر ندانیم که چطور این کار را انجام بدهیم یا زندگی خودمان هم سخت و پیچیده باشد. این مسئله ۲ دلیل مهم دارد، یکی ایجاد حس بهتر برای خودمان و دیگری سهولت نظردادن درباره بقیه.
۱. وقتی دیگران را راهنمایی می‌کنیم، احساس بهتری داریم

راهنمایی‌کردن دیگران نشاط‌آور و جذاب است و عزت‌نفس ما را بیشتر می‌کند. تفاوتی هم ندارد که به توصیه شما عمل کنند و راهنمایی شما به آنها کمک کند یا نه. در هر صورت این‌طور فکر می‌کنید که برای کمک نزد من آمده‌اند و من را عاقل و باتجربه می‌دانند. پس من انسانی موفقم. ممکن است این فکر چندان درست نباشد، اما به‌هرحال راهنمایی‌کردن دیگران این طوری است و به همه چنین احساسی دست می‌دهد. پس فقط شما نیستید که این احساس را دارید.
۲. برای بیشتر مردم بیرون گود نشستن و نظردادن راحت‌تر است

بیشتر مردم هرگز طعم موفقیت واقعی را نمی‌چشند. آنها به افرادی تبدیل می‌شوند که نه راه پیروزی را می‌دانند و نه راه شکست را. این افراد در واقع تماشاگرانی‌اند که دائم فریاد می‌زنند و از بازیکنان واقعی که وارد گود زندگی شده‌اند انتقاد می‌کنند.

متأسفانه بیشتر ما آن‌قدر مغروریم که نمی‌توانیم کلمه «نمی‌دانم» را به زبان بیاوریم و گفتن این کلمه را مترادف با اعتراف به شکست می‌دانیم. پس ترجیح می‌دهیم که ظاهرمان را حفظ کنیم و به‌جای پذیرش شکست، ادعا کنیم که از همه‌چیز سر درمی‌آوریم.
مشورت با دیگران چه زمانی بی‌فایده است؟

هرگز از افرادی پند نگیرید که نمی‌دانند چطور می‌توانید به هدفتان برسید. بهتر است هر توصیه‌ای را قبول نکنیم و سعی کنیم خودمان برای خودمان تصمیم بگیریم. این ما هستیم که باید طبق شرایط خاص زندگی، تکلیفمان را با همه‌چیز مشخص کنیم.

بدیهی است که این اصل استثناهایی هم دارد. مثلا اگر بخواهیم بندهای اساسنامه شرکتمان را تغییر بدهیم، نمی‌توانیم خودمان به‌تنهایی وارد گود شویم. برای این کار باید با وکیلی باتجربه صحبت کنیم.

به‌طور کلی، بهتر است در این مواقع به خودمان متکی باشیم:

زمانی که باید خطرات کاری را بپذیریم؛
موقع انجام کارهای آزمایشی کوچک برای بررسی شرایط؛
هنگام پیش‌بینی شرایط و امیدواربودن به اتفاقات بهتر.

در این شرایط، کورکورانه عمل‌کردن به نصیحت‌های خانواده و دوستان فایده‌ای ندارد.

بیشتر مردم به توصیه‌های افراد فاقد صلاحیت بیش از حد توجه می‌کنند، در حالی که هر کسی باید در زندگی مسیر خودش را برود. منطقی نیست که بخواهید دیگران به‌جای شما تصمیم بگیرند. خودتان باید پاسخ سؤالات‌تان را پیدا کنید. همه ما باید عادت کنیم که برای انجام کارها منتظر اجازه بقیه نباشیم و خودمان تصمیم بگیریم. هر کسی باید خودش اختیار زندگی‌اش را در دست بگیرد.

زنی در حال نصیحت کردن
چه وقت باید با بقیه مشورت کنیم؟

طبیعی است که گاهی مجبور می‌شویم درباره بعضی از چیزها توصیه‌های دیگران را به کار بگیریم. البته بهتر است که این موارد را محدود کنیم. قبل از پذیرفتن نصیحت دیگران، از خودتان این سؤالات را بپرسید:

آیا مشورت با دیگری درباره این مسئله برایم ارزشی دارد؟
توصیه او باعث می‌شود که نتیجه خوبی بگیرم؟

برخی از زمینه‌ها و رشته‌ها هستند که نیازی نیست در آنها خودتان متخصص شوید و برای خودتان تصمیم بگیرید. مثلا برای تنظیم قرارداد تجاری لازم نیست حقوق بخوانید تا بتوانید بهترین قرارداد را بنویسید، بلکه می‌توانید کار را به کاردان بسپارید. در چنین شرایطی، بهترین کار این است که با وکیلی باتجربه مشورت کنید.

امور مهم را نیز بهتر است به افراد باصلاحیت واگذار کنیم، مثلا در امور مهم مالی یک شرکت که سرنوشت تعداد زیادی از کارمندان را تعیین می‌کند، نمی‌توانیم به دانش و تجربه خودمان اتکا کنیم. در چنین مواقع مهم و حساسی، باید با کسی مشورت کنیم که کارشناس امور مالی است و توانسته مشکلات مالی بسیاری از شرکت‌ها را حل کند.

گاهی هم نیازی به استفاده از نظر متخصص نیست، مثلا برای طراحی دکوراسیون اتاق خواب لازم نیست که طراح داخلی استخدام کنیم. با گشت‌وگذار در فضای مجازی و مشاهده سبک‌های طراحی اتاق خواب، می‌توانیم لوازم و مبلمان اتاق را مطابق با سلیقه خود بچینیم.
۵ نکته مهم درباره مشورت‌کردن با دیگران
۱. در دسترس‌ترین‌ها لزوما بهترین‌ها نیستند

مشکل اصلی اکثر ما این است که با افراد اشتباهی مشورت می‌کنیم. اگر سردرگم شده‌اید و نمی‌دانید چطور کاری را شروع کنید یا مشکلی را حل کنید، می‌توانید نظرات همه اطرافیانتان را بشنوید. این اصلا اشکالی ندارد، اما عمل به این نظرات و توصیه‌ها با گوش‌دادن به آنها فرق دارد. به توصیه کسی عمل کنید که می‌داند چه می‌گوید و تجربه کافی دارد. متأسفانه بیشتر مردم با نزدیک‌ترین و در دسترس‌ترین افراد مشورت می‌کنند و توصیه‌هایشان را هم جدی می‌گیرند، حتی اگر آن افراد تخصصی نداشته باشند.
۲. با کسی مشورت کنید که تجربه دارد

قبل از مشورت با هر کسی ابتدا از خودتان بپرسید:

آیا این فرد خودش کار مدنظرم را به‌خوبی انجام داده است؟
این تجربه را به‌تازگی از سر گذرانده است؟

پاسخ به این ۲ سؤال تکلیف همه‌چیز را مشخص می‌کند. کسی که درباره موضوعی تخصص یا تجربه‌ای ندارد و حتی نتوانسته است مشکل خودش را حل کند، نمی‌تواند فرد مناسبی برای مشورت‌کردن باشد.
۳. نصیحت کسانی که اطلاعاتشان به‌روز نیست به درد نمی‌خورد

گاهی توصیه‌هایی را می‌شنویم که برای حل مشکلاتمان بی‌فایده‌اند، البته نه به این دلیل که درست نیستند. دلیل بی‌فایده‌بودن این توصیه‌ها این است که در گذشته کاربرد داشته‌اند و برای امروزمان کارایی ندارند. پس بهتر است درباره مسائلی که مدام به‌روز می‌شوند با افرادی مشورت کنیم که اطلاعات جامع‌تر و جدیدتری دارند. ممکن است کسی متخصص باشد، اما درباره موضوعات جدید اطلاعی نداشته باشد. این فرد به‌رغم تخصصش، نمی‌تواند به ما کمک چندانی بکند.
۴. هیچ‌وقت با کسی مشورت نکنید که نمی‌خواهید جایش باشید

اگر برای مشورت‌کردن با کسی تردید دارید، کافی‌ است به زندگی او نگاه کنید. آیا راضی و خوشبخت است؟ سالم و بااعتمادبه‌نفس و فداکار است؟ زندگی خوبی دارد؟ یا مثل بقیه ناکام، خسته، بی‌حوصله و تنبل است؟ اگر فرد مدنظرتان جزو دسته دوم است، بهتر است از مشورت با او صرف‌نظر کنید.
۵. به ندای قلبتان گوش کنید

اغلب، مشورت‌کردن با دیگران یک دلیل بیشتر ندارد و آن هم تأییدشدن است. در حقیقت بیشتر مواقع مطمئن نیستیم که تصمیم درستی گرفته‌ایم یا نه، برای همین هم سراغ بقیه می‌رویم و دوست داریم که آنها نظرمان را تأیید کنند. اگر هم آنها با ما مخالف باشند، ناامید می‌شویم. ما به نظر آنها اهمیتی نمی‌دهیم، بلکه دنبال تأیید خودمانیم. پس بهتر نیست که به ندای قلبمان گوش بدهیم و کاری را بکنیم که واقعا می‌خواهیم؟ هیچ‌کس بهتر از خودمان نمی‌تواند تشخیص بدهد که چه کاری حالمان را خوب می‌کند و انجام‌دادن کدام کار بی‌فایده است.

Nic

Related post

دیدگاهتان را بنویسید