گفت من با دین ندارم هیچ کار
گفت من با دین ندارم هیچ کار
پیش من دینها ندارند اعتبار
چونکه آوردیم هر دین جدید
اختلاف بیشتر آمد پدید
کینه و دشمنی بسیار شد
جنگهای مذهبی تکرار شد
خون مردم ریخت بر روی زمین
بارها و بارها با نام دین
نه مسلمانم نه ترسا نه جهود
سر به حکم می آرم فرود
عقل می گوید که عیش بیکران
هست در همزیستی با دیگران
دین ولی می گوید که خون کافران
گر بریزی اجری داری بیکران
دیگران اندیشان هم آخر آدمند
دین چرا گوید که مهدور الدمند
به این علت ندارم دین و کیش
تا نریزم خون همنوعان خویش
تو هم ای تنها فرزند از خِرد
با تمام مردمِ روی زمین
دوستی کن بهترین دین است این