چرا گریهکردن هنگام تماشای فیلم نشانه مثبتی است؟
اگر جزو آن دسته علاقهمندان به سینما هستید که موقع تماشای فیلم گریه میکنید، خبر خوبی برایتان داریم؛ شما هم قوی هستید هم خردمند. در واقع، اگر انسانهای بیشتری به اندازهی شما احساسات عمیق داشتند، احتمالاً تراژدیهای کمتری رخ میداد. بنابراین دیگر وقتش رسیده این باور قدیمی را که گریه نشانهی ضعف است، فراموش کنید. شما ضعیف نیستید، احساسات عمیقی دارید.
بیایید این کلیشه را که احساساتی بودن را نشاندهندهی شکنندگی میداند، از بین ببریم. ما در دورهای زندگی میکنیم که پدران فعالانه در تربیت و بزرگ کردن فرزندانشان نقش و حضور دارند، در حالی که زنان بیرون خانه کار یا کارهای بزرگ میکنند و بچه از هر جنسیتی که باشد میداند که میتواند باهوش، شجاع و دارای حس همدلی باشد.
چرا حین تماشای فیلم گریه میکنیم؟
آیا هیچوقت برایتان پیش آمده است که به یکباره حین تماشای فیلم ببینید که دارید گریه میکنید؟ آیا این را نشانهای از آسیبپذیری میدانید؟ آیا خجالت میکشید که میبینید این فقط شمایید که دارید گریه میکنید و بقیهی اطرافیانتان به خود مسلط هستند؟ حقیقت این است که ما حین تماشای فیلم گریه میکنیم چرا که با شخصیتها همذاتپنداری میکنیم.
چه مرگی در قصه باشد یا حیوانی در در خطر، یا اصلاً یک تراژدی تاریخی، ما با احساسات روی پرده ارتباط برقرار میکنیم. همدلی یا همذاتپنداری احساسی قوی و حیاتی ر انسان است که باید ارج دیده و بروز داده شود، نه که با دستمال و زیر پتو پنهان شود. همذاتپنداری یک موهبت که هرگز نباید نادیده گرفته شود.
همدلی همچون معجونی جادویی است
همذاتپنداری در واقع توانایی درک و فهم احساسات شخصی دیگر است. نشانی از مهربانی و همدلی است. وقتی یک سرباز به پیروزی نبردی کمک میکند، قدرتش تحسین و ستایش میشود. تصور کنید که اگر آن نبرد یا به طور کلی جنگ کاملاً از بین میرفت و جلو از بین رفتن جانهای بیشمار گرفته میشد، چه میشد؟ آیا دلیل چنین جلوگیریای نمیتواند نماد قدرت زیاد هم باشد؟
به تاریکترین لحظات و دوران تاریخ بشر نگاه کنید؛ دوران تفتیش عقاید، هولوکاست، بردهداری، کشورگشایی مغولها و نسلکشی روآندا در سال ۱۹۹۴. حالا فجایع اخیرتر را در نظر بگیرید، جنگ داخلی سوریه، کودکآزاری و تیراندازیهای جمعی. برای لحظهای تصور کنید که معجونی جادویی وجود داشت که میتوانست جلو چنین خشونتی را بگیرد و نگذارد تباهی انسان رو بیاید. این معجون جادویی واقعاً وجود دارد و اصلاً جادو هم نیست، چون همین حالا هم در درون همهی ما وجود دارد، که همانا همذاتپنداری است.
اگر انسانها میتوانستند بیشتر همذاتپنداری و مهرورزی را تمرین کنند، فاصله و احساس برتریجوییشان نسبت به هم کمتر میشد و همینطور خشونتشان نسبت به هم. اگر چنین بودند، ارتباط و احساس تساوی و مهر و توجهشان به هم بیشتر میشد. در سطح انفرادی، تمرین همذاتپنداری به روابط سالمتر و احساس صلح درونی بیشتری منجر میشد.
نظریهی علمی پشت این ادعا
پل زک، متخصص اعصاب، تحقیقی را روی تأثیر داستانهای جذاب انجام داده و به این نتیجه رسیده است که تماشای قصههای جذاب باعث ترشح اوکسیتوسین، که هورمونی شادیبخش است، در ما میشود. اوکسیتوسین را به طور معمول به خاطر نقشاش در به دنیا آوردن بچه و مراقبت از او میشناسند، که موقع زایمان انقباض به وجود میآورد و در زنان شیرده جریان شیر را به راه میاندازد.
جز این، این هورمون در واکنش به لمس فیزیکی مثبت مثل در آغوش کشیدن، بوسیدن و نزدیکی جنسی و همینطور تعامل اجتماعی مثبت هم ترشح میشود. به همین خاطر، اوکسیتوسین را اغلب «هورمون عشق» مینامند. بقای ما انسانها به عنوان موجودات اجتماعی به ارتباط اجتماعی وابسته است. و اوکسیتوسین در کمک به ما در فهم و براقراری ارتباط با مراقبان اولیه و گروههای اجتماعی حامیمان بسیار مهم است.
به گفتهی رابرت فرومکه که متخصص اعصاب است، مطالعات اخیر نشان میدهد که اوکسیتوسین از داشتن روابط قوی اجتماعی تأثیر بیشتری دارد. در واقع، همچون «بالا بردن صدا»ی یک دستگاه صوتی عمل میکند، فعالیت مغز فرد در حین تجربهای در جریان را بیشتر میکند. اگرچه کار اوکسیتوسین به لحاظ بیولوژیکی شکل دادن روابط اجتماعی است، واکنشهای احساسی فرد را هم تقویت میکند.
وقتی شما موقع تماشای یک فیلم گریه میکنید، یعنی در نتیجهی ارتباطی که از تجربهی قصهی فیلم با آن برقرار کردید، در شما اوکسیتوسین ترشح شده است. قصه احساساستان را تشدید کرده و توجهتان را به خود جلب کرده است، و احساس همدلی و مهر را در شما به اوج خود رسانده است. این پیوستگی اجتماعی را تقویت میکند و توجه شما را به ویژگیهای اجتماعی شخصیتها جلب میکند و در نهایت منجر به برونریزی احساسی میشود.
اگر احساس همدلی ندارید، اینجا را بخوانید
اگر میبینید حین تماشای فیلم گریه میکنید احتمالاً به این خاطر است که سطح همذاتپنداری در شما بسیار بالاست. ناخودآگاه شما با احساسات روی پرده چنان هماهنگ میشود که میتوانید مثلاً با رنج خیالیای که شخصیتی دارد متحمل میشود، همذاتپنداری کنید. و برای آنها که به طور معمول حین تماشای فیلم گریه نمیکنند یا چندان نسبت به دیگران احساس همذاتپنداری ندارند، چند تاکتیک ساده پیشنهاد میکنیم.
برای آنکه احساس همدلی در شما تقویت شود، سعی کنید خودتان را جای دیگری بگذارید. مثلاً اگر گربهی دوستتان مرد، سعی کنید تصور کنید که اگر یک عزیز شما از دنیا برود، چه احساسی خواهید داشت. یا اگر کسی تصادف کرد، سعی کنید خودتان را بگذارید جایش و ببینید اگر این اتفاق برای شما میافتاد و اتومبیلتان از دست میرفت، چه احساسی میداشتید. اگر آشنایتان از درد اعتیاد رنج میبرد، سعی کنید بفهمید گذراندن هر روز با داشتن عطش مصرف چیزی چقدر میتواند سخت باشد. مثلاً شکر یا قهوه که چندان تابو هم ندارند.
به جای قضاوت دیگران، سعی کنید آنها را بفهمید. اگر با کسی مواجه شدید که بیملاحظه رانندگی میکرد، یا همیشه دیر سر قرارها حاضر میشد، یا عادت رفتاریای داشت که شما نمیپسندیدید، لحظهای درنگ کنید و به این فکر کنید که چرا او چنین رفتار میکند. نیازی نیست با همهی تصمیمات آنها موافق باشید. اما اگر دلیل رفتارهایشان را بفهمید شاید به قوهی همذاتپنداریتان کمک کند.
تمرین کنید که کمتر حرف بزنید و بیشتر گوش کنید. این کار را در گفتوگوی بعدیای که با کسی خواهید داشت امتحا کنید. نخواهید سریع فقط حرف خودتان را بزنید. قصهی خودتان را تعریف کنید. سعی کنید وسط حرف دیگری نپرید و خودتان را به این چالش بکشید که بیشتر از همیشه، مدت زمان معمولی که حین گفتوگو سکوت میکنید، ساکت بمانید. با گوش دادن فعالانه، فضایی را به وجود میآورید تا احساسات دیگران را بهتر بفهمید و همذاتپنداری کنید.
همذاتپنداری ضعف نیست، بیشتر قدرت است
همذاتپنداری توانایی تماشای جهان از نگاه دیگران است. نشان دادنش جرئت میخواهد و یک موهبت، مهارت و ارزشی اخلاقی است که باید ارج دیده، بهبود یافته و در افراد به مهارت برسد. اگر همذاتپنداری بیشتر بود و مهرورزی ارزش بیشتری در جوامع ما داشت، جلو بسیاری از تراژدیهای ساختهی بشر گرفته میشد، چه جانها که از دست نمیرفت و چه جهان بهتری برای همه به وجود میآمد. بنابراین نترسید، با خیال راحت موقع تماشای فیلم گریه کنید، این نشان قدرت شماست.