چرا باید از قلب خود پیروی کنید؟ و نشانه هایی که می گویند این کار را نمی کنید
هیچ وقت برای دنبال کردن قلبتان و شروع کاری که همیشه میخواستید انجامش بدهید، دیر نیست. مهم نیست که چه چیزی شما را عقب نگه می دارد. بیایید آنها را آنچه که واقعا هستند بنامیم: بهانه.
فرقی نمیکند که دیگران قبلاً این کار را انجام داده اند یا اینکه اصلاً کسی آن را انجام نمیدهد. تنها سوالی که مهم است این است که آیا انجام این کار شما را خوشحال می کند یا نه – آیا از قلب خود پیروی می کنید و زندگی را که می خواهید، زندگی می کنید؟
هر کس شخصیت متفاوتی دارد و همه ما به سمت چیزهای مختلف کشیده می شویم. و هر چه بیشتر به خود اجازه دهید آن چیزها را دنبال کنید و از قلب خود پیروی کنید، در زندگی شادتر خواهید بود.
با این حال، هنوز باید مایل باشید که برای آنها تلاش کنید زیرا رویاها به راحتی به دست نمی آیند. اگر چیزی می خواهید، باید آن را بدست آورید!
چرا باید از این به بعد قلب خود را دنبال کنید؟
در اینجا ۵ دلیل وجود دارد که چرا باید از قلب خود پیروی کنید تا زندگی مورد نظر خود را داشته باشید.
جهان به صدای شما نیاز دارد.
همه ما دنیا را متفاوت می بینیم زیرا همه ما از جاهای مختلف آمده ایم، تربیت های متفاوتی داشته ایم، بر چالش های مختلف غلبه کرده ایم و … .
ارزشهای شما، باورهای اصلیتان و نحوه به اشتراک گذاشتن آن با دنیا همان چیزی است که شما را متمایز میکند. اینها چیزهایی در مورد شما هستند که باعث می شوند کسی بگوید: 《آره. خودشان هستند. آنها اشخاص من هستند و من واقعاً از چیزی که آنها به دنیا منتقل می کنند، قدردانی می کنم.》
فقط تصور کنید چند پادکست وجود دارد، ناگفته نماند که همه آنها شنوندگان خود را دارند. همین امر در مورد یوتیوب، وبلاگ ها و … نیز صدق می کند. این نشان می دهد که همه ما به طور متفاوتی از محتوا نیز استفاده می کنیم. بنابراین، اگر نویسنده هستید، بنویسید. اگر سخنران هستید، صحبت کنید. اگر عکاس هستید، عکس بگیرید.
ما باید دیگر شبیه دیگران نباشیم و بیشتر مانند خودمان باشیم.
مردم محتوای شما را می خواهند
همیشه افرادی خواهند بود که دوست دارند بیشتر از چیزی که بخواهند بسازند، مصرف کنند، زیرا ایجاد چیزی از خود سخت است. حتی زمانی که چیزی به سادگی نوشتن یک کپشن اینستاگرام یا یک پست وبلاگ باشد، مردم در ایجاد محتوای خود مردد هستند زیرا از خود میپرسند که آیا کسی آن را مفید میبیند، آیا ارزش بیشتری به دنیا اضافه میکند یا فقط سر و صدای بیشتری دارد. یا اگر آنها بنویسند خوب است یا نه.
ترسناک است که خودتان را در جایگاهی قرار دهید تا دنیا قضاوتتان کند. قضاوت کردن دیگران به خاطر نشان دادن خود، راحتتر از این است که خودتان را در معرض قضاوت قرار دهید.
اما به هر حال انجامش بدهید.
اگر می خواهید نقاشی کنید، پس نقاشی کنید. اگر می خواهید یک وبلاگ DIY راه اندازی کنید، یک وبلاگ DIY راه اندازی کنید. خود را بیان کنید. داستان خود را با جهان به اشتراک بگذارید. آسیب پذیر باشید. جهان به آن نیاز بیشتری دارد. پس شجاع باشید و از دلتان پیروی کنید.
می دانید که این را می خواهید
من همیشه می خواستم یک وبلاگ داشته باشم و همیشه می خواستم در یک شرکت مجلات کار کنم و/یا مجله خودم را راه اندازی کنم. در حالی که هنوز در یک شرکت مجله کار نکرده ام، امسال دو مورد دیگر را انتخاب کردم.
من حدود ۳ سال پیش شروع به تولید محتوا کردم و این احساس شگفت انگیزی بود. من خیلی خوشحالم که این کار را انجام دادم زیرا اگر این کار را نمی کردم، هنوز هم بازی 《چه می شد اگر》 را انجام می دادم.
اما اکنون، میتوانم بازی «بعدش چیست؟» را بازی کنم و خیلی هم بهتر است. و وقتی می گویم این مسیر، مسیر آسانی نبوده است، به من اعتماد کنید. بارها بوده است (و هنوز هم هست) که من هول میکنم و فکر میکنم: «این کار را کردم؟ آیا این به اندازه کافی خوب است؟» و این جملات قدیمی مثل «فکر میکنم چه کسی هستم که این کار را انجام دهم؟ اگر یک روز کسی فاش کند که من چه کلاهبرداری هستم، چه میشود؟»
اما اگر هرگز تلاش نکنید یا حداقل شروع نکنید، چگونه بهتر خواهید شد؟ مطمئناً، ممکن است شکست بخورید و با صورت پخش زمین شوید. اما همیشه و همیشه می توانید دوباره بلند شوید و به راه خود ادامه دهید. لزومی ندارد که کامل باشد، اما باید حضور داشته باشید و ثابت باشید.
شما باید سوار یک ترن هوایی شده و بر چالش های موجود در راه غلبه کنید. هیچ راهی برای موفقیت، کاملا هموار نیست. فقط قلب خود را دنبال کنید و برای رویارویی با چالش های موجود در مسیر آماده خواهید بود.
این یک دنیای کاملا جدید است
اگر هرگز دنبال قلبم نمی رفتم، این شانس را نداشتم که با شگفت انگیزترین افرادی که در زندگی ام ملاقات کرده ام ملاقات کنم.
اگر قلبم را دنبال نمیکردم، خودم را از منطقه امن بیرون نمیکشیدم، افرادی را ملاقات نمیکردم که به من کمک کردند خودم را از منطقه امن خود بیرون برانم و هرگز نمیدانستم که واقعاً چقدر دلگرم کننده است؛ و افرادی که در اطراف من هستند از من حمایت می کنند – و من از هر یک از آنها بسیار سپاسگزارم.
اگر من نبودم که ایمان بیاورم و شروع کنم، نمیدانستم که دیگران چقدر برای تحقق رویاهایشان زحمت کشیدهاند. من آن را به عنوان «شانس» میشناختم و این تفکر را ادامه می دادم. من به بهانه تراشی ادامه می دادم و از آن دسته افرادی نبودم که مسئولیت اعمالم را به شخصه بپذیرم. هر چقدر هم که ممکن است خشن به نظر برسد، من همچنان مثل بقیه دنیا خواهم بود.
اما اکنون، ایدهها و پروژههای بسیار بیشتری دارم که میخواهم بر اساس آنچه قبلاً انجام دادهام، انجام دهم. من می خواهم یک پادکست و شاید یک کتاب راه اندازی کنم.
چیزهای زیادی برای شما وجود دارد – اما باید مایل باشید که حضور پیدا کنید، اولین قدم را بردارید و به راه خود ادامه دهید. فقط شروع کردن کافی نیست. شما هم باید کاری را که شروع کرده اید ادامه دهید. برداشتن اولین قدم آسان نیست، اما وقتی شرایط سخت میشود، ادامه دادن قدمها سختتر است.
اما اگر قوی باشید و از قلب خود پیروی کنید، دری را به روی دنیایی کاملا جدید و هیجان انگیز باز خواهید کرد.
وقتی داستان خود را با دیگران به اشتراک می گذارید، پیامی به آنها منتقل می کند. به دیگران نشان میدهد وقتی درسها را برای خودشان به کار میبرند چه چیزی ممکن می شود. و اگر الهام بخش به نظر نمی رسد، پس من نمی دانم چیست.
هر وقت فکر می کنم این مسیر برای من است یا نه به پادکست گوش می دهم، کتاب می خوانم و مصاحبه تماشا می کنم. این چیزها به من یادآوری می کنند که افرادی که من بیشتر آنها را تحسین می کنم یک شبه یا حتی در عرض چند ماه به جایی که هستند نرسیده اند. سالها طول کشید و هنوز هم تا به امروز ظاهر میشوند.
آنها وقتی شروع کردند، آدم امروزی نبودند، درست مثل اینکه من پنج سال یا پنج ماه بعد هم آدم امروزی نخواهم بود.
ما همیشه در این راه در حال رشد و یادگیری هستیم، بنابراین داستان خود را با دیگران به اشتراک بگذارید زیرا صرف نظر از اینکه در کجای مسیر خود هستید، کسی در آنجا هست که نیاز دارد آن را بشنود. کسی در آنجا می خواهد آن را بشنود، پس آن را با او به اشتراک بگذارید. به دیگران الهام بخشید و در نهایت خودتان الهام خواهید گرفت.
۸ نشانه که می گویند از قلب خود پیروی نمی کنید
در اینجا ۸ نشانه وجود دارد که نشان می دهد شما از قلب خود پیروی نمی کنید و باید دوباره شروع کنید.
دیگران باید تصمیمات مهمی برای شما بگیرند.
اگر نمی دانید یا از آنچه قلبتان به شما می گوید خوشتان نمی آید، شخص دیگری را تعیین می کنید تا تصمیمات مهمی برای شما بگیرد. آیا باید برای قرار دوم با الا بروم؟ آیا باید به دانشکده حقوق بروم یا به این غیرانتفاعی بپیوندم؟ به این ترتیب شما اصلاً نیازی به کار با قلب خود ندارید و همیشه می توانید در صورت بروز مشکل، طرف مقابل را سرزنش کنید. تنها مشکل اینجاست که شما دیگر ارشد زندگی خود نیستید. در پایان، بسیار رضایت بخش تر است که تمام انتخاب های خود را، «درست» یا «نادرست» انجام دهید و هر عواقبی را که برایتان پیش می آید، انجام دهید. معنی زنده بودن همین است.
شما در حال «موفقیت شدن» هستید، اما احساسی ندارید … هیچ احساسی.
شما ماه ها برای به دست آوردن آن پروژه، مشارکت یا عضویت در باشگاه کار کرده اید. اما اکنون که آن را دارید، آن موج شادی را که پیش بینی کرده بودید احساس نمی کنید. شما در حال انجام پروژه بعدی هستید. این احتمالاً به معنای یکی از این دو چیز است: یا پروژه در قلب شما جایگاهی نداشته، یا حس درونی شما کار را به دست گرفته است. صرف نظر از این، پس از تکمیل پروژه، یک دقیقه وقت بگذارید و از آن لذت ببرید. از خود بپرسید: آیا این مرا خوشحال می کند؟ چرا؟” به قلب خود فرصت دهید تا نظر خود را به اشتراک بگذارد. و اگر پاسخ این است که «من آنقدرها هم در مورد آن هیجان زده نیستم!» با آن اوکی باشید.
شما بر اساس لیست های مثبت و منفی فکر می کنید.
ذهن عاشق تهیه لیست است؛ اما دل خیر: فقط احساس می کند. بنابراین اگر متوجه شدید که تصمیمی را با لیستی از مزایا و معایب میگیرید یا آن را توجیه میکنید، این را بدانید که که با دل خود مشورت نکردهاید. درست کردن این فهرستها اشکالی ندارد، اما باید در مشارکت با حس ششم از قلب خود استفاده کنید.
یک آفتاب پرست هستید.
شما به توانایی خود برای جا افتادن در هر مکانی و کنار آمدن با هر کسی افتخار می کنید که مطمئناً یک استعداد است.
اما در انطباق با محیط های جدید، شما آنچه را که هستید از دست می دهید. در نظر بگیرید که اگر در همه جا، جای می گیرید، شاید زمان آن رسیده است که این کار را نکنید.
صبح باید خود را از رختخواب بیرون بکشید.
کلیشه قدیمی معمولا درست است. اگر مشتاقانه منتظر چیزی نیستید که آن روز برای شما در نظر گرفته است، پس احتمال دارد چیزی وجود داشته باشد که قلب شما را از هیجان زده شدن در مورد آن مسدود کند. این می تواند چیزی به سادگی مسئله ای باشد که قبل از اینکه قلب شما بتواند دوباره به صدا در بیاید باید حل شود، یا چیزی به اندازه این واقعیت که شغل شما برای شما مناسب نیست.
شروع به بررسی کنید. از قلب خود بپرسید که از چه چیزی در مورد روز خود می ترسد و برای برطرف کردن آن اقدام کنید.
همیشه به آنچه واقعا می خواهید فکر می کنید.
شما با جان قرار می گذارید، اما به تد فکر می کنید. شما در یک بانک کار می کنید اما می گویید که ای کاش در واشنگتن مشاوره می دادید. باید بفهمید که آیا این افکار ذهنیت «مرغ همسایه غاز است» هستند یا اینکه واقعاً این افکار قلب شما هستند که میخواهند به شما بگویند که باید انتخابهای متفاوتی داشته باشید. شما می توانید این کار را با انجام سه اقدام در هفته انجام دهید که بررسی می کند واقعاً چه می خواهید. به قلبتان توجه کنید. اگر هرچه بیشتر بیاموزید، مسیر جدید را بیشتر میخواهید، احتمالاً قلبتان به شما میگوید که تغییری ایجاد کنید.
از برجسته شدن می ترسید.
میدانید که قلبتان به شما میگوید که چه کاری انجام دهید («به رئیس خود بگویید که ایده خوبی برای پروژه دارید!»)، اما از اشتباه کردن، بد جلوه دادن یا طرد شدن می ترسید. پس دهان خود را روی هم گذاشته و چیزی نمی گویید. این ممکن است یک رویکرد بی خطر برای زندگی باشد، اما مطمئناً هیچ فایده ای برای افزايش شادی شما نخواهد داشت. در نظر بگیرید که برای پیروی از قلب خود، باید برجسته باشید.
از علایق ذاتی خود استفاده نمی کنید.
ممکن است در کاری که انجام می دهید خوب باشید، اما خوب بودن در کاری لزوماً به این معنی نیست که به آن علاقه دارید. به ۲۰ تا از شادترین لحظات زندگی خود فکر کنید. چه وجه مشترکی با هم دارند؟ در آنجا علایق خود را خواهید یافت. آیا این علایق در شغل فعلی شما وجود دارد؟ در رابطه شما چه؟
اولین قدم برای یافتن قلب خود این است که بپذیرید که در جنبه خاصی از زندگی خود به آن گوش نمی دهید. سپس میتوانید کنجکاو شوید و به قلب خود زمان مورد نیاز را بدهید.
سخن آخر
نیازی نیست که کامل باشید یا برای شروع احساس آمادگی کنید، فقط باید از قلب خود پیروی کنید و مایل باشید که خودتان را در آن موقعیت قرار دهید. – و به قرار دادن خود در آنجا ادامه دهید.
به خود اجازه دهید ناقص، عیب دار، نامرتب و زیبا باشید. به خودتان فضایی بدهید تا یاد بگیرید، زمین بخورید، اشتباه کنید و بهترین عملکرد را داشته باشید. در جایی که اعتبار لازم است به خودتان اعتبار بدهید و در طول مسیر بُرد های خود را جشن بگیرید.
افرادی را پیدا کنید که از شما حمایت میکنند و مسیر شما را درک میکنند – در حالت ایدهآل این افراد همان افرادی هستند که با شما در یک مسیر قرار دارند، بنابراین میتوانید یکدیگر را به ادامه راه تشویق کنید. دوستانی که با هم رشد می کنند با هم می مانند.
پس بروید و از قلبتان پیروی کنید. بفهمید که قرار است شما را به کجا برساند.