مشکل اصلی «خون‌سرد» کپی بودن آن است/ شخصیتی که خون‌سرد نیست

 مشکل اصلی «خون‌سرد» کپی بودن آن است/ شخصیتی که خون‌سرد نیست

مشکل اصلی «خون‌سرد» کپی بودن آن است

منتقد سینما گفت: مشکل اصلی سریال «خون‌سرد» کپی‌بودن آن است؛ یعنی این قصه مشابهت‌های بسیار گسترده‌ای با نمونه‌های خارجی دارد؛ شخصیت اصلی سریال که اسم قصه از او گرفته شده، اصلا خون‌سرد نیست یا دست‌کم در بازی امیر آقایی این خون‌سرد بودن را نمی‌بینیم.

یدرضا کاظمی‌پور در نقد سریال خون سرد بیان کرد: خون سرد سریالی در ژانر درام-جنایی است که با تلیفق ژانر وحشت که در سینمای ایران کمتر به آن پرداخته شده و به خصوص در عرصه سریال سازی کمتر مورد توجه بوده، حرکت نویی را آغاز کرده است.

وی ادامه داد: بسیار با این حرکت موافق هستم چراکه ژانر جنایی و پلیسی به خودی خود جذابیت هایی ویژه دارد و همراه با تعلیق هایی که وجود دارد، باعث جذب مخاطب می شود.

ژانر وحشت همراه با تعلیق های موجود باعث شده خون سرد حرکتی روبه جلو در تولیدات سریالی به ویژه نمایش خانگی در ایران باشد

کاظمی‌پور تصریح کرد: این فضا به اضافه ژانر وحشت و ترسناک که کمتر در سریال های ایرانی با آنها مواجه بوده ایم موجب شده است که این سریال حرکتی روبه جلو در تولیدات سریالی به ویژه نمایش خانگی در ایران باشد. به همین دلیل این موضوع را به فال نیک می گیریم.

این منتقد سینمایی با اشاره به مشکل برجسته سریال خون سرد بیان کرد: مشکل اصلی خون سرد کپی بودن این سریال است؛ کپی بودن یعنی مشابهت های بسیار گسترده ای که این سریال با نمونه های خارجی دارد و این نمونه های خارجی به قدری قدرتمند، شسته رفته و تمیز هستند که اگر مخاطب آن را دیده باشد و در مقام مقایسه بربیاید خون سرد برایش کم دست و پا محسوب می شود و اگر ندیده باشد (مخاطب عام) سریال خوبی است.

وی افزود: از مهمترین ویژگی های سریال خون سرد به خصوص در قسمت های ابتدایی، خوش ساخت بودن آن است؛ خوش ساخت بودن یک مجموعه این است این که زیاده گو نیست، قصه های حاشیه ای ندارد و دوربین آن سردرگم نیست اما از قسمت های سوم و چهارم به بعد درگیر این حاشیه ها می شود و برخلاف سه قسمت اول که جذاب و موجزتر است و عنصر تعلیق در آن بیشتر دیده می شود از قسمت های چهارم به بعد حاشیه های سریال بیشتر می شود و سریال درگیر مسائل خانوادگی و یا خبرنگاری که در ترکیه افشاگری می کند، می شود و از آن جان و قدرت اصلی که کاراکتر اصلی دکتر کسری با بازی امیر آقایی در ابتدا دارد فاصله می گیرد و افول می کند.

کاظمی‌پور اظهار داشت: این حواشی باید به کاراکتر محوری داستان و پزشک قانونی‌ای که مرتکب این جنایت ها شده است، کمک دهنده باشد اما این اتفاق شکل نمی گیرد و تازه او را از جریان دور می سازد.

شخصیت اصلی فیلم که اسم قصه از او گرفته شده، اصلا خون سرد نیستاین منتقد سینمایی یادآور شد: اسم سریال یکی از مشکلات و نواقص این فیلم است. شخصیت اصلی فیلم که اسم قصه از او گرفته شده، اصلا خون سرد نیست یا دست کم در بازی امیر آقایی این خون سردبودن را نمی بینیم. شخصیتی به شدت عصبی، تندخو و کسی که زود بهم می ریزد و شدیدا تحت تاثیر قرار می گیرد، بسیار عاطفی است و از اتفاقاتی که می افتد به شدت متاثر می شود. درحالی که ما از یک شخصیت خون سرد انتطار داریم که در برابر این اتفاقات بسیار خون سرد و دقیق باشد و ماهرانه کارش را انجام دهد؛ موضوعی که اساسا در بازی امیر آقایی نمود ندارد و او نسبت به اتفاقات کنش های تند و خشنی دارد. بنابراین این موضوع هم یکی دیگر از تناقضات این سریال است.

فضاسازی و حرکت دوربین؛ مولفه های مثبت خون‌سرد

وی ادامه داد: در ادامه بحث خوش ساخت بودن خون سرد باید تاکید کرد که فضاسازی های سریال به واسطه نور و موسیقی به خوبی از آب درآمده است. در ژانر درام های جنایی- پلیسی رنگ، نور و موسیقی بسیار در ایجاد دلهره و تعلیق تاثیرگذار هستند.

کاظمی‌پور تاکید کرد: استفاده از رنگ های اکسپرسیو (رنگ هیجان انگیز) نورهای قرمز و استفاده از تاریکی، تیره-روشن ها در سریال خون سرد باعث شده است فضاسازی با عنصر تعلیق و دلهره را به عنوان یکی از مولفه های اصلی سریال های ژانر وحشت ایجاد کند و از این منظر سریال تاحدی موفق است. یکی دیگر از مولفه های ژانر وحشت حرکت دوربین است. این حرکت دوربین در تعقیب و گریز و در دنبال سوژه بودن (دوربین از دور، دوربین از نزدیک، پشت) از جمله موضوعاتی است که ایجاد فضای دلهره در داستان را رقم می زند.

این منتقد تصریح کرد: بر اساس آنچه بیان شد حرکت دوربین خون سرد ایراد دارد؛ در لحظه هایی خیلی خوب است اما در لحظاتی بسیار ساده و سهل انگارانه و راحت است و مقداری در حرکت، جاگیری و زاویه دوربین فیلم دوگانه است. یعنی در لحظاتی این حرکت دوربین خیلی خوب و موفق است اما در لحظاتی بسیار ساده و معمولی روایتی را تعریف می کند که از فضاسازی ژانر وحشت فاصله دارد.

دکتر کسری گاف می دهد

کاظمی‌پور خاطرنشان کرد: کاراکتر دکتر کسری قرار است پزشکی باشد که به خون سردی و مهارت کافی مرتکب جنایت می شود و جرایمی را انجام می دهد و شخصیتی نیست که به راحتی گاف دهد اما می بینیم که این روند قوام ندارد و این شخصیت در گریم و شبیه سازی هایش اصلا منطقی نیست.

وی گفت: صرف این که یک فرد بی مو، یک کلاه گیس بر سرش بگذارد، نمی شود آن را تغییر چهره یا کار خاصی عنوان کرد. یعنی برای مخاطب باورپذیر نیست و وقتی سریال ما کاراکترمحور است بسیار لازم است که روی این کاراکتر کار کنیم. اساسا در سریال‌ها و فیلم‌های کاراکترمحور توجه و پرداخت جزئیات بسیار مهم است. به همین دلیل است که در این دست تولیدات حتی ثانیه ساعت، نوع پوشش لباس و حرکات یک کاراکتر بسیار مهم است. حساسیت هایی که ما اساسا در برخورد با حرکات دکتر کسری نمی بینیم و صرفا می بینیم که او کلاه گیس می گذارد و لباسش را عوض می کند و مرتکب جنایت می شود و در محل جنایت هم گاهی با آدم ها گپ و گفتی دارد و این چیزی است که باید بگوییم در مقایسه با سریال های خارجی آدم کارکشته ای که مرتکب جنایت می شود، نیست.

کاش سریال به جای پرداختن به خرده روایت هایی که داستان را از مسیر اصلی دور می ساخت، همان مسیر جنایت، انگیزه جنایت و علت جنایت را مورد توجه قرار می داد

دور شدن از قصه اصلی

این منتقد سینمایی با اشاره به بیراهه رفتن پایان این سریال، اظهار داشت: این سریال به ویژه در قسمت های پایانی درگیر مسائل حاشیه ای شد و این مسائل حاشیه ای داستان را از کاراکترمحوری و جریان اصلی‌اش جدا ساخت و بدل شد به موضوعات خانوادگی ای چون بچه دار نشدن کسری و آن را به سریال های ایرانی ای که پیشتر مشابه آن را زیاد دیده بودیم، بدل ساخت.

وی افزود: کاش سریال به جای پرداختن به خرده روایت هایی که داستان را از مسیر اصلی دور می ساخت، همان مسیر جنایت، انگیزه جنایت و علت جنایت را مورد توجه قرار می داد.

کاظمی‌پور تاکید کرد: پایان شعاری خون سرد هم دیگر نقطه ضعف این داستان بود؛ دیالوگ های شعارگونه دکتر کسری با دوست پلیس‌اش امیرعلی در قسمت پایانی اصلا جالب نبود ضمن این که این اندازه رو بازی کردن درست نبود.

وی افزود: اصول اخلاقی و ارزشی و هدف قهرمان داستان در طول سریال باید آنقدر محکم بوده باشد که ما به عنوان مخاطب از کاراکتر نقش اصلی پیام قصه را گرفته و انگیزه فرد را از جنایاتش دریافته باشیم و این موضوع آنقدر برای ما باورپذیر باشد که در پایان نیاز به سخنرانی و مانیفست نباشد که قهرمان داستان بخواهد خود را توجیه کند؛ یعنی خود مخاطب باید تصمیم بگیرد که انگیزه و اقداماتش درست بوده است یا خیر، نه این که او بخواهد بیان کند که هدف یا روش اش درست بوده یا نبوده است.

Nic

Related post

دیدگاهتان را بنویسید